Anatomy & Physiology I

Download Report

Transcript Anatomy & Physiology I

Anatomy & Physiology I
Sensory, Motor, and
Integrative Systems
1 ‫اناتومی و فزیولوژی‬
‫ حسی و هماهنگ‬، ‫سیستم های حرکی‬
‫کننده‬
Sensory, Motor, and
Integrative Systems
Sensation,
Sensory receptors,
Somatic sensations
‫ حسی و هماهنگ کننده‬، ‫سیستم های حرکی‬
‫ حسیت های جسمی‬،‫ اخذه های حسی‬،‫حسیت‬
Sensation





Sensation is the conscious or subconscious awareness of external or internal stimuli
Components of the central nervous system receive sensory impulses from receptors throughout the body
Impulses to lower parts of the CNS elicit simple responses, such as various reflexes
Impulses that reach the thalamus provide a crude awareness of the location and type of sensation
Impulses that reach the cerebral cortex enable the precise location of the stimulus, as well as the type of
stimulus
‫حسیت‬
‫حسیت اگاهی شعوری یا غیر شعوری تنبه داخلی یا خارجی است‬
‫مرکبات سیستم عصب مرکزی سیاله های حسی را از طریق اخذه های سراسر‬
‫عضویت دریافت میکند‬
‫سیاله های به قسمت های پایین سیستم عصب مرکزی عکس العمل های ساده مانند‬
‫عکسات مختلف را خارج می کند‬
‫سیاله های که به هایپوتلموس میرسند یک اگاهی ناپخته از محل و نوع حسیت تهیه‬
‫میکند‬
‫سیاله های که به قشرمخ میرسد قادر است تا محل تنبه ونوع را دقیق کند‬





Perception
 Perception is the conscious awareness and interpretation of the meaning
of sensations
 There is no perception of sensory impulses that do not reach the
thalamus and cerebral cortex: blood pressure and carbon dioxide
concentration, for example
 Whereas nerve impulses do provide the sensation of such stimuli as
blood pressure and CO2 concentration, there is no perception of them
since they do not reach the cerebral cortex
‫درک‬
‫ درک اگاهی شعوری و تفسیر معنای حسیت است‬
‫ سیاله های حسی که به تلموس و قشر دماغ نمی رسد مانند فشار خون و‬
‫ درک نمی گردد‬، ‫غلظت کاربن دای اکساید‬
‫ سیاله های که حسیت ایجاد میشوند مانند فشار خون و غلظت کاربن دای‬
.‫ درک وجود ندارد زیرا انها به قشر دماغ نمی رسند‬، ‫اکساید‬
Sensory modalities
 A sensory modality is a unique type of sensation: touch,
pain, vision, hearing
 An individual sensory neuron carries information for only one
type of modality
 Sensory modalities are grouped into two classes
– General senses
– Special senses
‫نوعیت های حسیت‬
‫ شنوایی‬،‫ دید‬،‫ درد‬،‫ تماس‬: ‫ نوعیت یک حسیت یک نوع بی نظیر حسیت است‬
‫ نیورون فردی حسی معلومات را یک نوع را انتقال می دهد‬
‫ چگونگی حسیت در دو کالس تقسیم بندی میشود‬
‫ احساس عمومی‬‫ احساس مخصوص‬-



General senses
General senses include
– Somatic senses
– Visceral senses
Modalities of the general senses include
– Tactile sensations: touch,
pressure, vibration
– Thermal sensations: warm, cold
– Pain sensations
– Proprioceptive sensations
– Dynamic sensations (movements
of limbs and head)
Visceral sensations provide information
about conditions within internal organs
‫احساس عمومی‬
‫ احساس عمومی شامل‬
‫ حس های جسمی‬‫ حس های حشوی‬‫ نوعیت های احساس عمومی شامل‬
‫ لرزه‬،‫ فشار‬،‫ تماس‬:‫ احساس تماسی‬‫ گرمی‬، ‫ سردی‬:‫ احساس حرارتی‬‫ احساس درد‬‫ احساس داخلی‬)‫ احساس حرکی (حرکات اعضا و راس‬‫ احساس حشوی معلومات درباره حاالت اعضای داخلی تهیه‬
‫می کند‬
Special senses
Special senses comprises the modalities of
–
–
–
–
–
Smell
Taste
Vision
Hearing
Equilibrium
‫احساس مخصوص‬
‫احساس های مخصوص شامل انواع ذیل است‬
‫ بوی‬‫ ذایقه‬‫دید‬‫ شنوایی‬‫ موازنه‬-
Selectivity




The first step in the process of sensation is activation of a sensory receptor by a
stimulus
Sensory receptors comprise either specialized cells or the dendrites of a sensory
neuron
Each sensory receptor monitors one (and only one) type of stimulus to which it is
sensitive, and responds weakly, if at all, to other kinds of stimuli
This is selectivity
‫گزینش‬
‫قدم اول عملیه حسیت فعالیت اخذه های حسی توسط تنبه است‬
‫اخذه های حسی حجرات مخصوص یا دندریت های نیورون های حسی را در خود‬
‫دارد‬
‫هر اخذه حسی یک ( فقط یک) نوع تنبه را که در ان حساس است مراقبت میکند و‬
‫به ضعیفی عکس العمل دارد‬
.‫این گزینش است‬




Events required for sensation




Stimulation of the sensory receptor
Transduction of the stimulus
Generation of impulses
Integration of sensory input
‫حوادث که ضرورت به حسیت دارند‬
‫تنبه اخذه حسی‬
‫انتقال تنبه‬
‫تولید سیاله ها‬
‫ادغام دخول حسی‬




Stimulation of the sensory receptor
The stimulus must occur within the receptive
field of the receptor, which is the body region
where stimulation elicits a response
‫تنبه اخذه حسی‬
‫تنبه باید در داخل ناحیه اخذوی اخذه واقع شود که در‬
‫نواحی عضویت است که تنبه عکس العمل خارج‬
‫میشود‬
Transduction of the stimulus
 Transduction is the conversion of stimulus energy into electrical energy
 The sensory receptor transduces energy in a stimulus into a graded
potential
– Graded potentials vary in amplitude depending on the strength of the
stimulus
– Graded potentials are not propagated
 Because of selectivity, each type of sensory receptor transduces only
one kind of stimulus
‫انتقال تنبه‬
‫ انتقال تبدیل انرژی تنبه به انرژی برقی است‬
‫ اخذ های حسی انرژی را به درجات پوتانشیل های انتقال میدهد‬
‫ درجات پوتانشیل در دامنه های که مربوط به قوت تنبه است تغییر میکند‬‫ درجات پوتانشیل پراگنده نمیشوند‬.‫ هر نوع از اخذ های حسی تنها یک نوع تنبه را انتقال میدهد‬،‫ از سبب گزینش‬
Generation of impulses
 Graded potentials that sum to threshold in a sensory neuron
trigger one or more nerve impulses that propagate toward
the central nervous system
 Sensory neurons that conduct impulses from the PNS into
the CNS are termed first-order neurons
‫تولید سیاله ها‬
‫ درجه پوتانشیل که قدمه در نیورون های حسی جمع اوری میکند یک‬
‫ رها‬،‫یا سیاله های که در جهت سیستم عصب مرکزی انتشار میدهد‬
‫میکند‬
‫ نیورون های حسی که سیاله ها را از سیستم عصب محیطی به سیستم‬
‫عصب مرکزی انتقال میدهد بنام نیورون های دسته اول یاد میشوند‬
Integration of sensory input
 Specific regions of the CNS receive and
integrate sensory nerve impulses
 Conscious sensations or perceptions are
integrated in the cerebral cortex
‫جمع اوری حسی های داخل شده‬
‫ نواحی مخصوص سیستم عصب مرکزی سیاله های‬
‫عصب حسی را دریافت و جمع اوری می نماید‬
‫ حسیت های شعوری یا ادراک در قشر دماغی جمع‬
‫اوری میگردد‬
Sensory receptor classification
 Microscopic appearance
 Origin of stimuli, and consequent location of
the receptor
 Type of stimulus detected
‫تصنیف اخذه های حسی‬
‫ ظاهر میکروسکوپی‬
‫ منشا تنبه و نتیجه موقعیت اخذه‬
‫ نوع تنبه دریافت شده‬
‫‪Classification by microscopic appearance‬‬
‫تصنیف توسط ظاهر مکروسکوپیک‬
‫‪ ‬نهایات عصبی ازاد‬
‫ دیدریت های برهنه‬‫ عدم موجودیت ساختمان مخصوص میکروسکوپیک‬‫ درد ‪ ،‬حرارت‪ ،‬خزیدن‪ ،‬خارش ‪ ،‬بعضی از تماس‬‫‪ ‬نهایات عصبی داخل کپسولی‬
‫ دندریت های در یک کپسول نسج منضم قرار دارند‬‫ کپسول اختصاصیت و حساسیت اخذه ها را تقویه میکند‬‫ فشار‪ ،‬لرزه (‪ ، )lamelleted‬تماس ( ‪)meisner‬‬‫‪ ‬حجرات جداگانه‬
‫ اخذه های حسی برای حس های مخصوص معین مشخص اند ‪ ،‬حجرات جداگانه‬‫ حجرات مخصوص شده با نیورون های حسی دسته اول متصل میگردد‬‫ حجرات مو موازنه و شنوایی (داخل گوش)‪ ،‬اخذه های فوتو (ریتینا)‪ ،‬اخذه های‬‫ذایقی (تبارزات ذایقه)‬
Classification by microscopic appearance
 Free nerve endings
– Bare dendrites
– No structural specialization microscopically
– Pain, thermal, tickle, itch, some touch
 Encapsulated nerve endings
– Dendrites are enclosed in a connective tissue capsule
– Capsule enhances sensitivity or specificity of the receptor
– Pressure and vibration (lamellated), touch (Meisner)
 Separate cells
– Sensory receptors for certain special senses are
specialized, separate cells
– The specialized cell synapses with first-order sensory
neuron
– Hearing and equilibrium hair cells (inner ear),
photoreceptors (retina), gustatory receptors (taste buds)
Sensory receptor potentials
 Two different kinds of graded potentials are produced by sensory
receptors . . .
– Generator potentials
– Receptor potentials
 Amplitude of both types of potentials varies directly with the intensity of
the stimulus
‫پوتانشیل های اخذه های حسی‬
‫ دو نوع متفاوت پوتانشیل مدرج توسط اخذه های حسی تولید میشود‬
‫ پوتانشیل تولید کننده‬‫ پوتانشیل اخذه‬‫ دامنه هر دو نوع پوتانشیل مستقیما با شدت تنبه فرق میکند‬
Generator potentials
 Generator potentials are produced by dendrites of . . .
– Free nerve endings
– Encapsulated nerve endings
– Receptive part of olfactory receptors
 The sensory receptor is the first-order neuron; they are one and the
same
 A sufficiently large generator potential will generate an action potential
‫پوتانشیل های تولید کننده‬
...‫ پوتانشیل های تولید کننده تولید میشوند توسط دندریت های‬
‫ نهایات عصبی ازادی‬‫ نهایات عصبی داخل کپسولی‬‫ بخش دریافت کننده اخذه های بصری‬‫ این ها یکی اند و مشابه‬،‫ اخذه های حسی نیورون دسته اول اند‬
‫ یک پوتانشیل تولید کننده بزرگ کافی یک عمل پوتانشیل را تولید خواهد کرد‬
Free nerve ending
Free nerve endings are bare dendrites of first-order
neurons. They have no apparent structural
specialization. This example shows a cold-sensitive
receptor.
‫نهایات عصبی ازاد‬
‫ انها‬.‫نهایات عصبی ازاد دندریت های برهنه نیورون های دسته اول اند‬
‫ این مثال یک اخذه حساس سردی را‬.‫ساختمان مخصوص ظاهری ندارند‬
‫نشان میدهد‬
Encapsulated nerve ending
Encapsulated nerve endings have dendrites of firstorder neurons surrounded by a specialized capsule.
This example shows a lamellated corpuscle.
‫نهایات عصبی داخل کپسولی‬
‫نهایات داخل کپسولی دندریت های نیورون های دسته اول را دارند که‬
.‫توسط کپسول مخصوص احاطه شده اند‬
‫ را نشان میدهد‬lamellated ‫این مثال کپسول‬

Receptor potentials
Receptor potentials are produced by . . .
–
–
–



Hair cells of the inner ear (both equilibrium and hearing)
Gustatory receptors (taste)
Photoreceptors (sight)
The receptor potential triggers release of neurotransmitter, which diffuses across the
synaptic cleft and produces a postsynaptic potential (PSP) in the first-order neuron
The sensory receptor is not the first-order neuron
The PSP may in turn trigger one or more nerve impulses
‫پوتانشیل های اخذه‬
‫پوتانشیل های اخذه تولید میشوند توسط‬
)‫ حجرات مو گوش داخلی (شنوایی و موازنه‬)‫ اخذه های ذایقوی (ذایقه‬)‫ اخذه های دید (دید‬‫پوتانشیل های اخذه رها سازی نیوروترانسمتر را تشدید میکند که درامتداد اتصال‬
‫کلفت منتشر شده و پوتانشیل بعد ساینپتیک در نیورون دسته اول تولید میکند‬
‫اخذه های حسی نیورون دسته اول نیستند‬
‫پوتانشیل بعد ساینپتیک ممکنست یک یا بیشتر سیاله عصبی را رها کند‬




Separate receptor cell
Specialized receptor cells are separate and distinct
from the first-order neuron. There is a synapse
between the receptor and the first-order neuron.
This example shows a taste receptor.
‫حجرات اخذه جداگانه‬
‫ یک‬.‫حجرات اخذه های مخصوص جداگانه از نیورون دسته اول اند‬
‫اتصال بین اخذ و نیورون دسته اول است‬
‫این مثال اخذ ذایقه را نشان میدهد‬
Receptors and their relationship to
first-order sensory neurons
Generator potentials are
produced by sensory
neurons that are first-order
neurons.
Receptor potentials are
produced by specialized
sensory receptors that
synapse with first-order
neurons.
Both generator potentials
and receptor potentials are
graded potentials
‫اخذه ها و ارتباط انها با نیورون ها حسی دسته اول‬
‫ پوتانشیل های تولید کننده توسط نیورون های حسی تولید میشوند‬
‫که نیورون های دسته اول اند‬
‫ پوتانشیل های توسط اخذه های مخصوص حسی تولید میشوند که با‬
‫نیورون های دسته اول وصل میگردند‬
‫ هردو پوتانشیل های تولید کننده و پوتانشیل اخذه پوتانشیل مدرج‬
‫هستند‬
Classification by location and activating stimuli



Exteroceptors
– Located at or near body surface
– Provide information about external environment
– Sight, odor, taste, touch, pressure, vibration, thermal, pain
Interoceptors
– Located in blood vessels, visceral organs, nervous system
– Provide information about internal environment
– Impulses usually not consciously perceived
Proprioceptors
– Located in muscles, tendons, joints, inner ear
– Provide information about body position, muscle length and tension, position and motion of joints, and equilibrium
‫تصنیف توسط موقعیت و فعالیت تنبهات‬
Exteroceptors 
‫ در داخل یا در نزدیک سطح بدن موقعیت دارد‬‫ معلومات درباره محیطی خارجی تهیه میکند‬‫ درد‬،‫ حرارت‬،‫ لرزه‬،‫ فشار‬،‫ تماس‬،‫ ذایقه‬،‫ بوی‬،‫ دید‬interoreceptors 
‫ سیستم عصبی‬،‫ اعضای داخلی‬،‫ در رگ های خون‬‫ معلومات را درباره محیط داخلی تهیه میکند‬‫ سیاله ها معموال بصورت شعوری در دریافت نمی گردد‬Proprioreciptors 
‫ گوش داخلی موقعیت دارد‬،‫ مفاصل‬،‫ اوتار‬، ‫ در عضالت‬‫ موقعیت و حرکت مفاصل و موازنه‬،‫ طول و کشش عضله‬،‫ در مورد موقعیت بدن‬‫معلومات تهیه میکند‬
Classification by type of stimulus detected






Mechanoreceptors: mechanical pressure, touch sensations, pressure, vibration,
proprioception, hearing, equilibrium, stretching of blood vessels and internal
organs
Thermoreceptors: changes in temperature
Nociceptors: physical or chemical damage to tissue (pain) *
Photoreceptors: detect light that strikes the retina
Chemoreceptors: chemicals in mouth (taste), nose (smell) and body fluids
Osmoreceptors: osmotic pressure of body fluids
‫تصنیف توسط تنبهات دریافت شده‬
،‫ شنوایی‬،‫ لرزه‬،‫ فشار‬،‫ حسیت تماس‬،‫ فشارهای میخانیکی‬:Mechanoreceptor
‫ توسع رگ های خون و اعضای داخلی‬،‫توازن‬
‫ تغییرات در حرارت‬:‫اخذه های حروری‬
)‫ صدمات کیمیاوی و فزیکی انساج (درد‬:nocireceptor
‫ دریافت نور که ریتینا را تحریک میکند‬:‫اخذه های نور‬
‫ بینی (بوی) و مایعات عضویت‬،)‫ مواد کیمیاوی در دهن (ذایقه‬:‫اخذه های کیمیاوی‬
‫ فشاراسموتیک مایعات بدن‬:‫اخذه های اسموتیک‬






Classification by type of stimulus detected






Mechanoreceptors: mechanical pressure, touch sensations, pressure, vibration,
proprioception, hearing, equilibrium, stretching of blood vessels and internal
organs
Thermoreceptors: changes in temperature
Nociceptors: physical or chemical damage to tissue (pain) *
Photoreceptors: detect light that strikes the retina
Chemoreceptors: chemicals in mouth (taste), nose (smell) and body fluids
Osmoreceptors: osmotic pressure of body fluids
‫تصنیف توسط تنبهات دریافت شده‬
،‫ شنوایی‬،‫ لرزه‬،‫ فشار‬،‫ حسیت تماس‬،‫ فشارهای میخانیکی‬:Mechanoreceptor
‫ توسع رگ های خون و اعضای داخلی‬،‫توازن‬
‫ تغییرات در حرارت‬:‫اخذه های حروری‬
)‫ صدمات کیمیاوی و فزیکی انساج (درد‬:nocireceptor
‫ دریافت نور که ریتینا را تحریک میکند‬:‫اخذه های نور‬
‫ بینی (بوی) و مایعات عضویت‬،)‫ مواد کیمیاوی در دهن (ذایقه‬:‫اخذه های کیمیاوی‬
‫ فشاراسموتیک مایعات بدن‬:‫اخذه های اسموتیک‬






Adaptation
 Most sensory receptors exhibit adaptation, which is a decrease in the
generator potential or receptor potential amplitude when exposed to a
stimulus that is applied at a constant level over a reasonably long term
 Because of adaptation, the perception of a sensation may fade or
disappear, even though the true magnitude of the stimulus has not
changed
‫تطابق‬
‫ که یک در کاهش دامنه‬،‫ بسیاری از اخذه های حسی تطابق نشان میدهد‬
‫پوتانشیل تولید کننده یا اخذ است هنگامیکه به یک تنبه معروض شده که‬
‫در یک سطح ثابت در یک مدت طوالنی صورت میگیرد‬
‫ درک حسیت ممکنست ناپدید شود حتی اگر شدت واقعی‬،‫ از سبب تطابق‬
.‫تنبه تغییر نکند‬
‫‪Speed of adaptation‬‬
‫سرعت تطابق‬
‫‪ ‬چگونگی سرعت اخذه ها تغییر می کند‬
‫‪ ‬اخذهای تطابق کننده سریع‬
‫ به سرعت تطابق میکند‬‫ برای تغییر سگنال در تنبه مخصوص اند‬‫ مثالها‪ :‬تماس ‪ ،‬فشار ‪ ،‬بوی‬‫‪ ‬اخذه های تطابق کننده اهسته‬
‫ به اهسته گی تطابق میکند‬‫ به رها ساختن سیاله عصبی ادامه میدهد تازمانی که تنبه ادامه یابد‬‫‪ -‬مثال ‪ :‬اخذ های درد‪ ،‬اخذه های حرکی ‪ ،‬ترکیب کیمیاوی خون‬
Speed of adaptation
 Receptors vary in how quickly they adapt
 Rapidly adapting receptors
– Adapt very quickly
– Are specialized for signaling changes in a stimulus
– Examples: touch, pressure, smell
 Slowly adapting receptors
– Adapt slowly
– Continue to trigger nerve impulses as long as the stimulus
persists
– Examples: pain receptors, proprioception, chemical
composition of the blood
‫‪Speed of adaptation‬‬
‫به طور مثال ‪ ،‬اگر شما قلم را درکف‬
‫دست تان بگذاریدجسمیات ‪pacinian‬‬
‫و ‪ meissner‬به سرعت تحریک شده‬
‫زمانیکه برای اولین بار به تماس میاید‬
‫شما می توانید بدانید که چیزی در‬
‫دست تان گذاشته شد‪ .‬اگر قلم تاهنوز‬
‫باقی ماند تحریک متوقف خواهد شد‪.‬‬
‫نهایات ‪Merkel‬و ‪ Ruffini‬به‬
‫تحریک ادامه خواهد داد تا شما بدانید‬
‫که تاهنوز چیزی وجود دارد‬
‫سرعت تطابق‬
‫‪ ‬اخذه های مطابقت کننده سریع به سرعت‬
‫توقف کرده در عکس العمل به تنبه ثابت‬
‫تحریک میگردند‬
‫‪Meissner’s corpuscles‬‬
‫‪Pacinian corpuscles‬‬
‫‪ ‬اخذه های مطابقت کننده اهسته به تحریک‬
‫در عکس العمل ادامه میدهد تا به تنبه ثابت‬
‫عکس العمل دهد‬
‫‪Merkel’s disks‬‬
‫–‬
‫– ‪Ruffini endings‬‬
Speed of adaptation
 Rapidly adapting receptors
quickly stop firing in response
to a constant stimulus:
– Meissner’s corpuscles
– Pacinian corpuscles
 Slowly adapting receptors
receptors continue to fire in
response to a constant
stimulus:
– Merkel’s disks
– Ruffini endings
For example, if you lay your pen
down in your palm, the
Meissner’s and Pacinian
corpuscles will fire rapidly as it
first touches down to let you
know something has landed. If
the pen remains still, they will
stop firing almost right away. The
Merkel’s and Ruffini endings will
continue to fire to let you know
that something is still there.
How to cook a frog


There's an old folk tale that
if you throw a frog in boiling
water he will quickly jump
out. But if you put a frog in
a pan of cold water and
raise the temperature ever
so slowly, the gradual
warming will make the frog
doze happily . . . in fact, the
frog will eventually cook to
death, without ever waking up.
It’s not true (investigators have tried it). But it
somewhat illustrates the principle of
adaptation.
‫ یک قصه قدیمی است که اگر شما بقه را در‬
‫اب جوش بی اندازید به سرعت خیز خواهد‬
‫ اما اگر شما بقه در تابه یا اب سرد‬.‫زد‬
‫بگذارید و حرارت را افزایش دهید به اهسته‬
....‫گی و گرمی تدریجی تحمل خواهد کرد‬
‫در حقیقت بقه سرانجام پخته خواهد شد و‬
.‫خواهد مرد بدون حرکت کردن‬
‫ (محقیقین کوشیده اند) اما‬.‫ این واقعیت ندارد‬
.‫چیزیکه توضیح گردید اساسات تطابق است‬
Somatic sensations



Somatic sensations
arise from stimulation of
sensory receptors
embedded in the skin or
subcutaneous layer
Those somatic
sensations that arise
from stimulating the
surface of the skin are
termed cutaneous
sensations
Somatic sensations
have four modalities:
–
–
–
–
Tactile
Thermal
Pain
Proprioceptive
‫حسیت های جسمی‬
‫ حسیت جسمی از تنبه اخذهای حسی که در قشر‬
‫ منشا میگرد‬،‫تحت الجلدی یا جلد قرار دارد‬
‫ حسیت های جسمی که از تنبه سطح جلد منشا‬
‫میگیرد بنام حسیت جلدی یاد می گردد‬
‫ حسیت های جسمی چهار نوع دارد‬
‫ ذایقوی‬‫ حروری‬‫ درد‬‫ اخذه های حرکی‬-

Tactile
sensations
Tactile sensations comprise .
..
‫حسیت های المسه‬
:‫ حسیت های المسه شامل‬
‫ تماس‬‫ قشار‬‫ لرزه‬ Tactile sensations arise to a
great degree by activation of
‫ خارش‬the same structural type of
‫ حسیت المسه از درجه بلند فعالیت اخذه ساختمانی‬
receptor
‫مشابه منشا میگیرد‬
– Free nerve endings: itch,
tickle
‫ خزیدن‬، ‫ خارش‬:‫ نهایات ازاد عصبی‬– Encapsulated nerve endings:
، ‫ فشار‬، ‫ تماس‬:‫ نهایات کپسول دار عصبی‬touch, pressure, vibration
‫لرزه‬
–
–
–
–
–
Touch
Pressure
Vibration
Itch
Tickle
Touch
 Touch sensations are usually due to stimulation of tactile receptors in the
skin or subcutaneous layer
 Crude touch is the ability to perceive that something has contacted the
skin, but its location, shape, size, and texture can not be ascertained
 Fine touch provides specific information about the location that is
touched, and the shape, size, and texture of the source of stimulation
‫تماس‬
‫ حسیت های تماسی در جریان تنبه اخذه های المسه در جلد یا طبقه تحت‬
‫الجلد معمول اند‬
‫ تماس های شدید قادر به دریافت شدن هستند که چیزی به جلد تماس کرد‬
‫ شکل مشخص نیست‬،‫ سایز‬، ‫اما در موقعیت‬
‫ تماس های مالیم یک معلومات مخصوص را درمورد موقعیت تهیه میکند‬
.‫ اندازه منبع تنبه‬، ‫که از تماس یافته است و شکل‬
‫‪Touch‬‬
‫‪receptors‬‬
‫‪ Full-size image‬‬
‫‪ ‬داخل کپسولی‬
‫ جسیمات مسینیر‬‫ جسیمات رفینی (در عمق درم)‬‫‪ ‬بدون کپسول‬
‫ ضفیره ریشه مو‬‫‪ -‬دسک مرکل‬
‫اخذه های تماس‬
‫‪ ‬تطابق سریع‬
‫ جسمیات مسینیر یا جسیمات‬‫تماس‬
‫ ضفیره های ریشه مو‬‫‪ ‬تطابق آهسته‬
‫ دسک مرکل ( میگانو‬‫ریسپتورها جلدی نوع ‪)1‬‬
‫ جسیمات رفینی نهایات‬‫رفینی(اخذه های میکانیکی جلدی‬
‫نوع ‪(2‬‬
Touch
receptors
Rapidly adapting
– Meissner corpuscles
(AKA touch corpuscles, or
corpuscles of touch)
– Hair root plexuses
Slowly adapting
– Merkel discs (type I
cutaneous
mechanoreceptors)
– Ruffini corpuscles AKA
Ruffini ending (type II
cutaneous
mechanoreceptors)


 Full-size image
Encapsulated:
– Meissner corpuscles (dermal
papillae of hairless skin)
– Ruffini corpuscles (deep in dermis)
Unencapsulated (modified free
dendritic endings):
– Root hair plexuses
– Merkel discs (at base of epidermis
of skin)
Pressure
 Pressure is a sustained sensation that is felt
over a larger area than touch
 It occurs with deformation of deeper tissues
than does touch, hence some of the receptors
for pressure are deeper
‫فشار‬
‫ فشار یک حسی است که در یک ساحه بزرگتر از تماس احساس‬
‫می گردد‬
‫ این در اثر بی جا شدن انساج عمیق واقع میگردد نسبت به‬
‫ بعضی از اخذ ها تماس عمیق تر اند‬،‫تماس‬
‫‪Pressure receptors‬‬
‫اخذه های فشار‬
‫‪ Full-size image‬‬
‫‪ ‬داخل کپسولی‬
‫ جسیمات مسینیر‬‫ جسیمات رفینی (در عمق درم)‬‫‪ ‬بدون کپسول‬
‫ ضفیره ریشه مو‬‫‪ -‬دسک مرکل‬
‫تطابق سریع‬
‫ جسیمات مسینیر یا جسیمات تماس‬‫ جسیمات پسینی‬‫تطابق اهسته‬
‫ دسک مرکل (اخذه های میکانیک‬‫جلدی نوع ‪)1‬‬
Pressure receptors
Rapidly adapting
– Meissner corpuscles
(AKA touch corpuscles, or
corpuscles of touch)
– Pacinian corpuscles
(lamellated corpuscles)
Slowly adapting
– Merkel discs (type I
cutaneous
mechanoreceptors)

 Full-size image
Encapsulated:
– Meissner corpuscles (dermal
papillae of hairless skin)
– Pacinian corpuscles

Unencapsulated (modified free
dendritic endings):
– Merkel discs (at base of epidermis
of skin)
Vibration
 Sensations of vibration result from rapid and repetitive
sensory signals from tactile receptors
 Receptors for vibration are . . .
– Corpuscles of touch (Meissner’s corpuscles), which detect lowerfrequency vibrations
– Lamellated corpuscles (Pacinian corpuscles), which detect higherfrequency vibrations
‫ارتعاش‬
‫حس ارتعاش درنتیجه سکنال های سریع و مکرراز اخذه های المسه بوجود‬
‫میاید‬
‫اخذه های ارتعاشی اند‬
‫ جسیمات تماس (حسیمات مسینیر) که در فریکونسی ارتعاشی پایین‬‫دریافت میشود‬
.‫ حسیمات لمیلیدت (حسیمات پسنی) که ارتعاش فریکونس بلند را دریافت می کند‬-
Itch
 Itch sensations result from stimulation of free
nerve endings by certain chemicals
 May be associated with a local inflammatory
response
‫خارش‬
‫ حسیت خارش در نتیجه تنبه نهایات عصبی ازاد توسط‬‫کیمیاوی های مشخص ایجاد میشود‬
‫ ممکنست با عکس العمل التهابی موضعی مرتبط باشد‬-
Tickle


Tickle sensations are thought to arise from free nerve endings and lamellated corpuscles
You can’t tickle yourself
–
–
–
–
–
But sensors in your skin can not distinguish the origin of the tickling movement—whether it is selfgenerated or not
The brain uses a predictive system called a forward model, generating an efference copy of motor
actions, comparing the predicted sensory effect of the efference copy to the sensation actually felt
If the sensation actually felt matches the prediction, the brain categorizes it as self-generated
The brain needs to filter all the sensory information it is constantly being bombarded with so it can
know if a particular sensation is due to your own action, or something else, such as a spider crawling
up your arm
The self-tickling phenomenon may be a by-product of this necessity
‫غلغلک‬
‫ غلغلک فکر میشود که از نهایات عصبی ازاد و جسیمات لمیلیدت منشا میگیرد‬
‫ شما خودرا غلغلک داده نمی توانید‬
‫ اما حساس های جلد شما منشا غلغلک را تفریق کند ایا خودی است یا نه‬‫ مغز سیستم را استفاده میکند که مودل پیشروند ه یاد میشود‬‫ اگر حسیت بشکل پیشگویی مطابقت کرد در مغز خود تولید گتگوری می گردد‬. ‫ مغز ضرورت دارد تا معلومات حسی را فلتر کند‬‫ بدیده خود ی ممکنست در ضرورت ایجاد شود‬-
Thermal sensations
 Thermal sensations comprise . . .
– Coldness
– Warmth
 Thermoreceptors are unspecialized free nerve endings that
respond to absolute and relative changes of temperature
 Each sensation is mediated by different specific receptors
‫حسیت حرارت‬
‫حسیت حروری شامل‬
‫ سردی‬‫ گرمی‬‫اخذه های حروری نهایات عصبی ازاد نامشخص اند که به تغییرات حرارت مطلق و‬
‫ارتباطی عکس العمل میدهد‬
‫هر حسیت توسط اخذه های مشخص مختلف میانجگری میگردد‬
Cold receptors
 Cold receptors are located in the stratum basale of the epidermis
 Cold receptors are activated by temperatures between 10º C and 40º C
(50º to 105º F); skin temperature is about 34º C
 Adapt rapidly at the onset of a stimulus, but continue to generate
impulses throughout the duration of a prolonged stimulus, although at a
lower frequency
 Cold receptors apparently are thinly myelinated A fibers
‫اخذه های سردی‬
.‫اخذه های سردی در طبقه قاعدوی اپیدرم موقعیت دارد‬
.‫اخذه های سردی در حرارت بین ده و چهل سانتی گرید فعال میگردد‬
‫ درجه سانتی گرید است‬34 ‫حرارت جلد‬
‫بسرعت در شروع تنبه مطابقت میکند اما در ادامه میدهد تا تولید کند‬
.‫سیاله ها را از طریق دوام تنبه طویل‬
‫ میالین دار نازک است‬a ‫اخذه های سردی ظاهرا فایبر های‬




Paradoxical cold
Paradoxical cold is the sensation of coolness
that occurs when the receptive field of a cold
receptor is touched by a small probe having a
higher temperature than the skin
‫سردی معکوس‬
‫سردی پره دوکس یک حس سردی است که زمانیکه‬
‫یک ساحه اخذ کننده یک اخذه سردی با بروب‬
‫کوچک که حرارت بلند تر از جلد دارد تماس کند‬
‫واقع میشود‬
Warm receptors
 Warm receptors are located in the dermis
 Warm receptors are activated by temperatures between 32º C and 48º C
(90º to 118º F)
 Adapt rapidly at the onset of a stimulus, but continue to generate
impulses throughout the duration of a prolonged stimulus, although at a
lower frequency
 Warm receptors are thought to be unmyelinated C fibers
‫اخذه های گرمی‬
‫اخذه های گرمی در درم موقعیت دارد‬
‫ سانتی گرید فعال‬48 ‫ تا‬32 ‫اخذه های گرمی در درجه حرارت بین‬
‫میشوند‬
‫ اما ادامه در تولید سیاله از طریق دوام تنبه‬،‫تطابق سریع در شروع تنبه‬
‫وطویل و فریکونس پایین میدهد‬
‫ بدون میالین است‬c ‫اخذه های گرمی فابیر های‬




Pain receptors




Pain receptors are free nerve endings found in every tissue of the body except the brain
Termed nociceptors, they exhibit very little adaptation
Nociceptors can be activated by intense thermal, mechanical, or chemical stimuli
Tissue irritation or injury releases chemicals that stimulate nociceptors:
– Kinins
– Prostaglandins
– Potassium ions
‫اخذه های درد‬
‫اخذه های درد نهایات عصبی ازاد اند که در هر نسج بدن به استثنای مغز دریافت‬
‫میگردد‬
‫ تطابق کم دارند‬، ‫اخذهای گیرنده درد یاد شده‬
‫ یا کیمیاوی فعال میشود‬،‫ تنبه میگانیکی‬،‫نوسی ریسپتور توسط حرارت شدید‬
.‫تخریش نسجی یا جرحه کیمیاوی را ازاد ساخته و نوسی ریسپتور را تنبه میکند‬
Kinins
–
Prostaglandins –
Potassium ions –




Kinins are polypeptides
that induce vasodilation
and increased blood
vessel permeability, and
serve as chemotactic
Pain
receptors
are free nerve endings found in every tissue
agents
for phagocytes.
except
brain
They arethe
formed
in blood
Prostaglandins are lipids that
intensify the effects of histamine
from inactive precursors
Termed
nociceptors,
they
exhibit
veryandlittle
adaptation
and kinins,
stimulate
the
called kininogens.
Pain receptors

of the body

emigration of phagocytes
 Nociceptors can be activated by
intense
thermal,
mechanical, or chemical
through
capillary walls.
They
are released by damaged cells.
stimuli
 Tissue irritation or injury releases chemicals that stimulate nociceptors:
– Kinins
– Prostaglandins
– Potassium ions
‫اخذه های درد‬
‫اخذه های درد نهایات عصبی ازاد اند که در هر نسج بدن به استثنای مغز دریافت‬
‫میگردد‬
‫ تطابق کم دارند‬، ‫اخذهای گیرنده درد یاد شده‬
‫ یا کیمیاوی فعال میشود‬،‫ تنبه میگانیکی‬،‫نوسی ریسپتور توسط حرارت شدید‬
.‫تخریش نسجی یا جرحه کیمیاوی را ازاد ساخته و نوسی ریسپتور را تنبه میکند‬
Kinins
–
Prostaglandins –
Potassium ions –




Pain receptors
 Persistence of pain after the stimulus is
removed occurs because the pain-mediating
chemicals linger
‫اخذه های درد‬
‫دوام درد بعد از تنبه ضیاع بوجود میاید زیرا مواد‬
.‫میدیاتورهای کیمیاوی درد به تاخیر می افتند‬
Types of pain
 There are two types of pain:
– Fast
– Slow
 Differentiated based on
– Types of nerve fibers that propagate the impulses (hence the speed of
propagation)
– Where in the body the particular type of pain can occur
‫انواع درد‬
‫دو نوع درد وجود دارد‬
‫ سریع‬‫ اهسته‬‫تفریق ان به اساس‬
‫ انواع فایبر های عصبی که سیاله را انتشار میدهد‬‫ جاییکه در بدن نوع بخصوص درد واقع میگردد‬-
Fast pain





Perception of pain occurs very rapidly
Propagated along medium-diameter, myelinated A fibers
Also termed acute, sharp, or pricking pain
Not felt in deeper tissues of the body
Examples:
– Needle puncture
‫درد تیز‬
– Knife cut
‫درک درد سریع واقع میشود‬
‫ میالین دار منتشر میگردد‬، ‫ قطر متوسط‬a ‫درامتداد فایبر های‬
‫ تیز یاد میگردد‬، ‫بنام درد حاد‬
‫در انساج عمیق تر احساس نمی گردد‬
‫مثال‬
‫ قطع کارد‬‫ سوزن‬-





Slow pain





Perception of pain occurs more slowly—a second or more after the stimulus is
applied
Propagated along small-diameter, unmyelinated C fibers
Also termed chronic, burning, aching, or throbbing pain, it may be excruciating
Felt in both the skin, deeper tissues of the body, and internal organs
Example: toothache
‫درد اهسته‬
‫ یک ثانیه یا بیشتر بعد از تنبه‬-‫درک درد بسیار اهسته صورت میگیرد‬
‫درد بوجود میاید‬
‫ بدون میالین انتشار میکند‬،‫ قطر کوچک‬c ‫در امتداد فابیر‬
‫در جلد و انساج عمیق تر احساس و اعضای داخلی احساس می گردد‬
‫ درد دندان‬: ‫مثال‬




Pain by location of receptors
 Superficial somatic pain is pain that arises from stimulation of receptors in
the skin
 Deep somatic pain is due to stimulation of receptors in skeletal muscles,
joints, tendons, and fascia
 Visceral pain results from stimulation of nociceptors in visceral organs
‫موقعیت اخذ های درد‬
‫ دردی است که از تنبه اخذ های جلدی منشا‬، ‫ درد های جسمی سطحی‬
‫میگیرند‬
،‫ مفاصل‬، ‫ درد های عمیق جسمی در اثر تنبه اخذه عضالت اسکلیتی‬
‫اوتار و صفاق بوجود میاید‬
‫ درد های حشوی در نتیجه تنبه نوسی ریسپتورها در ارگان های حشوی‬
‫ایجاد میشود‬
Localization of pain
 Fast pain is very precisely localized to the
stimulated area
 Slow somatic pain is reasonably well
localized, but more diffuse
‫موقعیت درد‬
‫ درد تیز دقیقا در محل تنبه موقعیت دارد‬
.‫ درد اهسته جسمی به خوبی موقعیت دارد اما بیشتر منتشر است‬
Referred pain
 Visceral pain may seem to arise in or just deep to the skin
that overlies the stimulated organ
 The phenomenon is called referred pain
 The visceral organ involved and the area to which the pain is
referred are generally served by the same segment of the
spinal cord
‫درد راجعه‬
‫ درد حشوی ممکنست از عمق جلد که باالی عضو قرار گرفته است منشا‬
‫گیرد‬
‫ از پدیده را درد راجعه یاد میکنند‬
‫ اعضای داخلی احتوا شده و ساحه که در راجعه است عموما توسط‬
‫سگمنت نخاع شوکی صورت میگیرد‬
Referred pain
Pain of a heart attack may be felt in the skin over the heart and
along the left arm because sensory fibers from the heart, the
skin over the heart, and the skin along the medial aspect of the
left arm enter the same spinal cord segments
‫درد راجعه‬
‫درد حمله قلبی ممکنست در جلد باالی قلب و در امتداد بازو چپ‬
‫ و جلد‬،‫ جلد باالی قلب‬، ‫احساس گردد زیرا فایبر های حسی قلب‬
.‫امتداد بازو چب در یک سگمنت نخاعی شوکی داخل میشود‬
Proprioceptive sensations



Proprioceptive sensations allow us to know where our head and limbs are located
and how they are moving even if we are not looking at them
Proprioceptors provide this information:
– Proprioceptors are imbedded in muscles and tendons
– Hair cells of the vestibular apparatus in the inner ear are proprioceptors
Proprioceptors adapt slowly, and then only slightly
‫حس های اخذه های حرکی‬
‫ حس ها پریوسبتیف برای ما اجازه میدهد که بدانیم سر و اطراف ما در‬
‫کجا است و چگونه حرکت میکنند حتی اگر ما به ان را نبینیم‬
:‫ حس های حرکی تهیه می کند معلومات را‬
‫ این اخذه در اوتار و عضالت قرار دارد‬‫ حجرات موها در داخل گوش ها‬‫ این ها به اهسته تطابق میکنند و تنها خفیفا‬
Proprioceptors


Proprioceptors in muscles and tendons provide information about . . .
– The degree of muscle contraction
– Tension on tendons
– Position of joints
– Relative rates of movement of body parts
– Weights of objects
Hair cells of the vestibular apparatus monitor the orientation and position of the
head
‫اخذ های حرکی‬
‫این اخذه های در عضالت و اوتار معلومات را تهیه میکند درباره‬
‫ درجه تقلص عضله‬‫ کشش اوتار‬‫موقعیت مفاصل‬‫ میزان نسبی حرکات قسمت های بدن‬‫ وزن شی‬‫ حجرات موی دستگاه فستبلم وضعیت و میسر سر را مراقبت میکند‬
Types of proprioceptors discussed
 Muscle spindles
 Tendon organs
 Joint kinesthetic receptors
‫انواع اخذه های حرکی بحث شده‬
‫ رشته های عضلی‬‫ اوتار اعضا‬‫ اخذه های مفصل‬-
Muscle spindles





Muscle spindles are proprioceptors in skeletal muscles that participate in stretch reflexes
Their function is to measure muscle length—how much a muscle is being stretched
They are slowly adapting
Either sudden or prolonged stretching of the muscle will stimulate the muscle spindle
By adjusting how vigorously a muscle spindle responds to stretching, the brain sets an overall level of
muscle tone (the small degree of contraction that is present when a muscle is at rest)
‫رشته های عضلی‬
‫رشته های عضلی اخذه های حرکی در عضالت اسکلیتی اند که در توسع‬
‫عکسات سهم میگیرند‬
‫ جقدر توسع میکنند‬-‫وظیفه انها اندازه گیری طول عضالت است‬
‫به اهسته گی مطابقت میکنند‬
‫در توسع انی یا دوامدار عضالت رشته های عضالت تنبه خواهند شد‬
‫ مغز سطح‬، ‫با عیار سازی مبهم یک رشته عضلی عکس العمل به توسع‬
‫تمام تون عضلی را عیار میسازد (درجه کم تقلص که در استراحت‬
)‫عضله وجود دارد‬







Muscle spindle
Several sensory nerve
endings wrapped
around 3 to 10
specialized muscle
fibers (termed
intrafusal muscle
fibers) all enclosed by
a connective tissue
capsule comprise a
muscle spindle
Additionally, motor neurons called gamma motor
neurons that terminate at intrafusal fibers provide
impulses from the brain that regulate sensitivity of
muscle spindles by regulating their contraction
‫رشته های عضلی‬
‫ تا‬3 ‫ چندین نهایاتعصب حسی در‬
‫ فایبر های عصبی پیچانیده شده‬10
‫است‬
‫ برعالوه نیورون های حرکی که‬
‫بنام نیورون های حرگی گاما یاد‬
‫میشود که در فابیر های داخل ختم‬
‫گردیده است سیاله های را از مغز‬
‫که حسیاسیت غضالت را توسط‬
.‫تنظیم تقلص تنظیم مکند تهیه مکند‬

Muscle spindles

 Intrafusal muscle fibers are found within the muscle spindle
 The rest of the muscle comprises extrafusal muscle fibers (ex or extra =
outside)
 Extrafusal muscle fibers are innervated by large-diameter A fibers called
alpha motor neurons
 During the stretch reflex, impulses in muscle spindle sensory axons of the
muscle propagate into the CNS and activate the alpha motor neurons of
that same muscle, causing contraction of extrafusal fibers
‫رشته های عضلی‬
‫فابیر های داخل رشته یی عضلی در رشته های عضلی دریافت میگردد‬
‫متباقی عضله حاوی فایبر های خارج رشته یی اند‬
‫ قطر بزرگ که بنام نیورون های حرکی الفا یاد‬a ‫فایبر های خارج رشته یی عضلی توسط فابیر های‬
‫میشود تعصیب میگردند‬
‫ سیاله ها اکسون های در رشته های عضلی حسی در سیستم عصب مرکز‬، ‫در جریان عکسه توسع‬
‫انتشار کرده و نیورون های الفا حرکی عضله مشابه را فعال میسازد که سبب تقلص فابیر خارج‬
‫رشته یی میشود‬
 Stretch reflex




Muscle spindles

 Muscle spindles are interspersed among ordinary skeletal muscle fibers,
and aligned parallel to them
 The concentration of muscle spindles varies with the particular muscle:
– Muscles requiring finely controlled movements have numerous muscle
spindles (greater density)
– Muscles involved in coarser movements have fewer (lesser density)
– The small skeletal muscles of the middle ear have very few muscle spindles
(at one time, it was thought they had none)
‫رشته های عضلی‬
‫ رشته های عضلی در بین فابیر های عضلی اسیکلیتی قرار دارند‬
‫ تمرکز رشته های عضلی در عضالت مخصوص متفاوت است‬
‫ حرکات کنترول شده عضالت رشته های متعدد عضلی دارند‬‫ عضالت حرکات خشن تر را احتوا میکند‬‫ عضالت اسکلیتی کوجک گوش متوسط چندین رشته عضلی محدود دارد ( در یک‬)‫ چنین فکر میشد که هیچ وجود ندارد‬، ‫زمان‬
Tendon organs




Tendon organs are located at the junction of a tendon and a muscle
They provide information about changes in muscle force

They are slowly adapting
Tendon organs protect tendons and their associated muscles from
damage due to excessive tension
‫اعضای اوتار‬
‫اعضای اوتار در محل اتصال عضله و وتر موقعیت دارد‬
‫انها در مورد تغییر قوه عضله معلومات تهیه مکند‬
‫به اهسته گی تطابق میکنند‬
‫اعضای اوتار وتر را با عضالت مربوطه شان از صدمه در‬
‫حریان کشش شدید محافظه میکند‬




Tendon organ
Sensory nerve endings
wrapped around and
among bundles of
collagen fibers enclosed
by a capsule of
connective tissue
comprise a tendon organ
‫اعضا وتر‬
‫نهایات عصبی حسی در‬
‫اطراف اینها پیچانیده شده و در‬
‫میان بندل ها کوالجن توسط‬
‫کپسول ها نسج منضم محکم‬
‫شده و ارگان وتر را در خود‬
‫دارد‬

Tendon organs

 When tension is applied to a tendon, the tendon
organs generate nerve impulses that propagate into
the central nervous system
 Tendon reflexes decrease muscle force by causing
muscle relaxation before the muscle can be
damaged
‫اعضای وتر‬
‫ اعضای وتر سیاله عصبی‬، ‫ زمانیکه کشش ایجاد میشود به وتر‬
‫ار تولید کرده به سیستم عصب مرکز ی انتقال میدهد‬
‫ عکسه وتر قوه عضله را به سبب شدن رهایی عضله قبل از‬
.‫صدمه عضله کاهش می دهد‬
Joint kinesthetic receptors



The term joint kinesthetic receptor does not refer to a particular kind of receptor, but rather to a particular function, which is
providing information about parameters associated with the movement (kinesis) of synovial joints
The parameters include
– Pressure
– Changes in velocity
• Acceleration
• Deceleration
– Tension
The receptors are located in and around the articular capsule of synovial joints
joint kinesthetic ‫اخذه های‬
‫ به نوع مخصوص اخذه اطالق نمیشود‬joint kinesthetic ‫ اصطالح اخذه های‬
‫اماندرتا در وظایف مخصوص که معلومات را در پارامتر ها مرتبط به حرکات‬
‫مفاصل سنویل تهبه میکند‬
‫ این پارامتر ها شامل‬
‫ فشار‬‫ تغییر در شتاب‬Acceleration •
Deceleration •
‫•کشش‬
‫• اخذ های در اطراف کسبول مفاصل سنویل موقعیت دارد‬
Parameters sensed
 Pressure is detected by receptors in the capsule
– Free nerve endings
– Type II cutaneous mechanoreceptors (Ruffini corpuscles)
 Velocity changes are detected by lamellated (Pacinian) corpuscles in the
connective tissue outside articular capsules
 Tension is sensed by receptors in the articular ligaments which are similar
to tendon organs
‫پره متر های حسی شده‬
‫ فشار توسط اخذه های در گپسول دریافت میشود‬
‫ نهایات ازاد عصبی‬)‫ (جسیمات رفینی‬2 ‫ اخذ ه های میگانیکی جلدی نوع‬‫ تغییرات شتاب توسط لمیندت (پسینی) در نسج منضم خارج از کپسول‬
‫وعایی دریافت میشمد‬
‫ کشش توسط اخذه های در لگمنت ها وعایی که مشابه اعضای وتر است‬
Anatomy & Physiology I
END OF TOPIC
Next topics:
Maps,
Somatic sensory pathways,
Somatic motor pathways
1 ‫اناتومی و فزیولوژی‬
‫ختم عنوان‬
‫عنوان بعدی‬
‫نقشه ها‬
‫مسیر های حسی حرکی‬
‫مسیرهای حرکی جسمی‬
Sensory receptors in the skin and
subcutaneous layer
‫اخذه های حسی در جلد و طبقه تحت الجلد‬
Muscle spindles and tendon organs
‫اعضای وتر و رشته های عضلی‬
Stretch Reflex
‫عکسات توسع‬
 Muscle Spindle
Somatic Maps
‫نقشه جسمی‬
Cerebral cortex functional areas
‫ساحات وظیفوی قشر دماغی‬
The cerebral cortex contains three kinds of functional areas:
– Motor areas, that control voluntary motor functions
– Sensory areas that provide for conscious awareness of sensation
– Association areas that act mainly to integrate diverse information for
purposeful action
‫قشر دماغی سه ساحات وظیفوی را احتوا میکند‬
‫ که وظایف حرکی ارادی را کنترول میکند‬،‫ ساحات حرکی‬‫ ساحات حسی که حسیت شعوری را تهیه میکند‬‫ ساحات ارتباطی که برای ادغام معلومات مختلف برای عمل هدفمند‬‫انجام میدهد‬
Primary somatosensory area
‫ساحه حسی جسمی ابتدایی‬
 The primary somatosensory cortex is in the postcentral gyrus
of the parietal lobe of the cerebral cortex
 Precise localization of somatic sensations occurs when
nerve impulses arrive at the primary somatosensory area
 Each region receives sensory input from a different part of
the body
‫ قشر ابتدایی حسی جسمی ابتدایی در چین های خورده گی خلف مرکزی لوب پریتال‬
‫قشر دماغی است‬
‫ موقعیت دقیق حسیت های جسمی واقع میشود زمانیکه سیال های عصبی در ساحه‬
‫ابتدایی حسی جسمی میرسد‬
. ‫ هر ناحیه از قسمت های مختلف بدن داخل شدن حسی را دریافت میکند‬
Somatotopy
 Somatotopy is the orderly mapping of the body such that the
body is represented spatially in proportion to the contribution
of particular body structures with regard to the parameter
being illustrated
 The result is generally a caricature-like illustration called a
homunculus (little man)
‫ سوماتوتوپی نقشه بدن است که تناسب فاصله را که در‬
‫ساختمان های مخصوص بدن شرکت دارد با پارامتر توضیح‬
‫شده نشان میدهد‬
‫ نتیجه این بصورت عموم یک توضیح کاریکاتور مانند که بنام‬
.‫هونکولس (مرد کوچک ) است‬
Somatosensory homunculus
‫هومنکو لس جسمی حسی‬



The somatosensory homunculus
proportions reflect the number of
specialized sensory receptors within that
part of the body
Some parts of the body provide input to
large regions in the somatosensory area
Other parts of the body project to much
smaller cortical regions
‫ تناسب هومنکولس جسمی حسی تعدادی از‬
‫اخذه های حسی مخصوص را درقسمت از‬
‫عضویت انعکاس میسازد‬
‫ بعضی قسمت های بدن داخلی را به نواحی‬
‫بزرگ در ساحه جسمی حسی تهیه میکند‬
‫ قسمت های دیگر بدن نواحی قشر کوچکتر‬
‫است‬
Somatosensory homunculus
‫هومنکو لس جسمی حسی‬
 Relative sizes of cortical areas
– proportional to number of sensory
receptors
– proportional to the sensitivity of each
part of the body
 Can be modified with learning, for
example learn to read Braille & will
have larger area representing
fingertips
‫ سایز های ارتباطی ساحات قشری‬
‫ نسبیت تعدادی از اخذهای حسی‬‫ نسبییت حساسیت هر قسمت از عضویت‬‫ با اموزش تغییر کرده میتواند بطور مثال‬
‫اموزش خواندان بریل و ویل یک سر‬
‫انگشت بزرگ را نشان میدهد‬
3-D somatosensory
homunculus model
‫مودل هومونکولوس جسمی حسی سه بعدی‬
Motor homunculus
‫هومنکولس حرکی‬
 The motor homunculus proportions
reflect the number of motor units within
that part of the body
 Some parts of the body have large
representation
 Other parts of the body have much
smaller representation
‫ نسبیت هومنکولس حرکی تعدادی از واحد‬
‫های حرکی را در قسمت های بدن انعکاس‬
‫میدهد‬
‫ بعضی از قسمت های بدن یک ظاهر بزرگ‬
‫دارد‬
‫ قسمت های دیگر عضویت ظاهر کوچکتر‬
‫هستند‬
Motor homunculus
‫هومنکولس حرکی‬
 The cortical area devoted to a
muscle is proportional to the
number of motor units. More
cortical area is needed if number
of motor units in a muscle is
high, as in vocal cords, tongue,
lips, fingers & thumb
‫ ساحات قشری به یک عضله‬
‫اختصاصی یک نسبیت یک تعداد‬
‫ ساحه بیشتری‬. ‫واحدهای حرکی است‬
‫قشری ضرورت است اگر تعدادی‬
‫واحدهای حرکی در عضله بلند است‬
، ‫ لب ها‬،‫ زبان‬، ‫مانند حبول صوتی‬
‫انگشتان‬
Somatic Sensory Pathways
‫طرق جسمی حسی‬
Description of somatic sensory
pathways
‫توضیح طرق حسی جسمی‬
Somatic sensory pathways relay information
from somatic sensory receptors to:
– Primary somatosensory area in the cerebral
cortex
– Cerebellum
‫طرق حسی جسمی معلومات را از اخذهای حسی جسمی روان میکند‬
:‫به‬
‫ ساحه جسمی حسی ابتدایی در قشر دماغ‬‫ دماغ‬-
Neuronal order
‫دسته عصبی‬
Pathways to the cerebral cortex comprise three
sets of neurons:
– First-order neurons
– Second-order neurons
– Third-order neurons
‫طرق قشر دماغی سه ست از نیورون را دارد‬
‫ نیورون های دسته اول‬‫ نیورون های دسته دوم‬‫ نیورون های دسته سوم‬(Pathways to the cerebral cortex)
First-order neurons
‫نیورون های دسته اول‬
First-order neurons conduct impulses from somatic receptors
into the brain stem or spinal cord
– Stimuli arising from the face, mouth, teeth, and eyes propagate along
cranial nerves into the brain stem
– Stimuli arising from the neck, body, and posterior aspect of the head
propagate along spinal nerves into the spinal cord
‫نیورون های دسته اول سیاله ها را از اخذه های جسمی به ساق دماغ یا‬
‫نخاع شوکی انتقال میدهد‬
‫ دندان و چشمان در امتداد عصب های قحفی در‬، ‫ دهن‬، ‫ تنبه از وجه‬‫ساق دماغ انتقال میکند‬
‫ بدن قسمت خلفی راس منشا گرفته که در امتداد نخاع‬،‫ تنبه از گردن‬‫شوکی انتشار میکند‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Second-order neurons
‫نیورون های دسته دوم‬
 Second-order neurons conduct impulses from the brain
stem and spinal cord to the thalamus
 Axons of second-order neurons decussate (cross over) in
either the brain stem or the spinal cord
 Following decussation, the axons ascend to the ventral
posterior nucleus of the thalamus
‫ نیورون های دسته دوم سیاله ها را از ساق مغز و نخاع شوکی به‬
‫تلموس انتقال میدهد‬
‫ اکسون های نیورون های دسته دوم در ساق دماغ یا نخاع شوکی به‬
‫تقاطع می یابد‬
‫ اکسون ها به هسته خلفی تلموس بلند میشود‬، ‫ به تعقیب تقاطع‬

(Pathways to the cerebral cortex)
Third-order neurons
‫نیورون های دسته سوم‬
 Third-order neurons conduct impulses from the thalamus to
the primary somatosensory area of the cortex
 Decussation occurred prior to the thalamus, so both the
thalamus and the primary somatosensory area of the cortex
receive information from the opposite side of the body
‫ نیورون های دسته سوم سیاله ها را از تلموس به ساحه حسی‬
‫جسمی قشر انتقال میدهد‬
‫ تقاطع در تلموس واقع میشود بنابراین تلموس و ساحه حسی‬
‫جسمی ابتدایی قشر معلومات را از ناحیه مقابل بدن دریافت‬
‫میکند‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Somatic sensory pathways ‫طرق حسی جسمی‬



Somatic sensory impulses are
either
– Consciously perceived (at
least for the most part)
– Proprioceptive (generally not
consciously perceived)
Those same somatic sensory
impulses have one of two
destinations associated with
perception status
– Cerebral cortex (conscious
perception)
– Cerebellum (non-conscious
proprioception)
Somatic sensory impulses entering
the spinal cord ascend to the
cerebral cortex by two pathways
– The posterior column-medial
lemniscus pathway
– The anterolateral
(spinothalamic) pathways
Somatic sensory impulses entering
the cerebellum do so by two tracts
– Posterior spinocerebellar
tract
– Anterior spinocerebellar tract
‫ سیاله های حسی جسمی هستند‬
)‫ دریافت اگاهی (حداقل از زیادتر قسمت‬‫ تحریک داخلی (بصورت عموم بصورت شعوری‬)‫دریافت نمیشود‬
‫ سیاله های حسی جسمی مشابه یک از دو طرق‬
‫مرتبط با حالت درک دارد‬
‫ قشر دماغ‬)‫ دماغ (دریافت بدون شعوری‬‫ سیاله های جسمی حسی در نخاع شوکی داخل شده به‬
‫قشر دماغ توسط مسیر صعود می کند‬
‫ مسیر خلفی ستون متوسط لمنسکس‬‫ مسیر قدامی لمنسکس‬‫ سیاله جسمی حسی به دماغ داخل شده با دو طریق‬
‫ طرق نخاعی مغزی خلفی‬‫ طرق نخاغی مغزی قدامی‬


General principles ‫اساسا ت عمومی‬
 Destination of pathway
related to perception
– The cerebral cortex is the
destination for pathways
giving rise to conscious
perception
– The cerebellum is the
destination for pathways
that are not consciously
perceived
 Number of neurons in a
pathway
– The pathways that give rise
to conscious perceptions
comprise three neurons
(first, second, and third
order)
– Pathways that are not
consciously perceived
comprise two neurons
‫ مقصد مسیر به درک ارتباط دارد‬
‫ قشر دماغی یک مقصد برای مسیر‬‫های که از درک منشا میگیرد‬
‫ دماغ مقصد مسیر های که بصورت‬‫غیر شعوری دریافت میکند منشا میگیرد‬
‫ تعداد نیورون های در یک مسیر‬
‫ مسیر های که از درک شعوری منشا‬‫میگیرد سه نیورون را دربر میگیرد ( دسته‬
)‫ سوم‬،‫ دوم‬، ‫اول‬
‫ مسیر های که به صورت غیر شعوری‬‫است دو نیورون را در بر میگیرد‬
General principles
‫اساسات عمومی‬
 Decussation of pathways
– Pathways that are consciously perceived decussate
– Pathways that are not consciously perceived do not decussate (A few
authors state that some decussate twice, meaning the second
decussation “undoes” the first one. Other authors completely ignore
this situation.)
 Order of neuron that decussates: the second order neuron
decussates
‫ تقاطع مسیرها‬
‫ مسیرها که بصورت شعوری دریافت میگردد تقاطع میکند‬‫ مسیر های که بصورت غیرشعوری دریافت میگردد تقاطع نمی کند(بعضی از‬)‫مولفین عقیده دارند که تقاطع دوم صورت میگیرد‬
‫ دسته دوم نیورون های تقاطع میکند‬:‫ دسته نیورون که تقاطع میکند‬
General principles ‫اساسات عمومی‬
 Formation of ascending tracts
– Axons of first-order neurons form ascending tracts only in the fasciculi
cuneatus and fasciculi gracilis (explanation in next slide)
– Axons of second-order neurons form ascending tracts in all other
sensory pathways (explanation in slide after next)
‫تشکل طرق صاعده‬
fasciculi ‫ اکسون های دسته اول طرق صاعده را فقط در‬‫ تشکل میکند‬fasciculi gracilis ‫و‬cuneatus
‫ اکسون های دسته دوم طرق صاعده را در تمام مسیر های حسی تشکیل‬‫میدهد‬
General principles ‫اساسات عمومی‬
Explanation of statement
“Axons of first-order neurons
form ascending tracts only in
the fasciculi cuneatus and
fasciculi gracilis”
‫توضیج بیان‬
‫اکسون های نیورون های دسته‬
‫اول رطرق صاعده را تنها در‬
‫و‬fasciculi cuneatus
fasciculi gracilis
‫تشکیل میدهد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
General principles ‫اساسات عمومی‬
Explanation of statement
“Axons of second-order
neurons form ascending
tracts in all other sensory
pathways”
‫توضیح بیان‬
‫اکسون نیورون های دسته دوم‬
‫طرق صاعده را در تمام مسیرهای‬
‫حسی تشکیل میدهد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Posterior column-medial
lemniscus pathway
‫ خلف ستون متوسط‬lemniscus ‫طرق‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Posterior column-medial lemniscus pathway
‫ خلف ستون متوسط‬lemniscus ‫طرق‬
 Name comes from the names of two white-matter tracts that convey the
impulses:
– Posterior column of the spinal cord
– Medial lemniscus of the brain stem
 Carries nerve impulses for conscious proprioception and most tactile
sensations
 Destination is the cerebral cortex
 Composed of three-neuron sets
‫نام از نام دو طرق ماده سفید که سیاله را انتقال میدهد‬
‫ خلف ستون نخاع شوکی‬‫ متوسط ساق دماغ‬lemniscus ‫انتقال دهنده سیاله ها برای تحریک شعوری و بیشتر ین حسیت ذایقی‬
‫مقصد قشر دماغ است‬
.‫از سه نیورون ست تشکیل شده است‬
(Pathways to the cerebral cortex)




Posterior column-medial lemniscus pathway
‫ خلف ستون متوسط‬lemniscus ‫طرق‬
 Name comes from the names of two white-matter tracts that convey the
impulses:
– Posterior column of the spinal cord
– Medial lemniscus of the brain stem
 Carries nerve impulses for conscious proprioception and most tactile
sensations
 Destination is the cerebral cortex
 Composed of three-neuron sets
The medial lemniscus is a
projection tract that extends
from the medulla to the
ventral posterior nucleus of
the thalamus
‫لیمنیسکس متوسط یک‬
‫طرق است که از مخ به‬
‫هسته تلموس خلفی‬
‫حشوی امتداد مییابد‬
‫نام از نام دو طرق ماده سفید که سیاله را انتقال میدهد‬
‫ خلف ستون نخاع شوکی‬‫ متوسط ساق دماغ‬lemniscus ‫انتقال دهنده سیاله ها برای تحریک شعوری و بیشتر ین حسیت ذایقی‬
‫مقصد قشر دماغ است‬
.‫از سه نیورون ست تشکیل شده است‬
(Pathways to the cerebral cortex)




Posterior column-medial lemniscus pathway
‫طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬


First-order neurons extend from
sensory receptors in the trunk and
limbs into the spinal cord, and ascend
to the medulla oblongata on the same
side of the body
Cell bodies of first-order neurons are
in the posterior (dorsal) root ganglia of
spinal nerves
‫ نیورون های دسته اول از اخذه‬
‫های حسی تنه و اطراف امتداد‬
‫یافته و به میدیوال ابالنگتا در‬
‫طرف مشابه صعود میکند‬
‫ جسم حجرات نیورون های دسته‬
‫اول در خلف جذر گانلگیا اعصاب‬
‫نخاعی است‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Posterior column-medial lemniscus pathway
‫طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬


Axons of first-order neurons form the posterior (dorsal) columns which comprise
–
Fasciculus gracilis, which carries impulses from the trunk and lower limbs
–
Fasciculus cuneatus, which carries impulses from the neck, upper limbs,
and upper chest
First-order neurons terminate in a correspondingly-named nucleus in the medulla
‫ اکسون های نیورون های دسته‬
‫اول ستون خلفی را تشکیل داده‬
:‫که دربر دارند‬
‫ که‬Fasciculus gracilis ‫سیاله ها را از تنه و اطراف سفلی‬
‫انتقل میدهد‬
،Fasciculus cuneatus ‫ اطراف‬، ‫که سیاله ها را از گردن‬
‫سفلی و صدر علوی انتقال میدهد‬
‫ نیورون های دسته اول در هسته‬
‫در میدیوال ختم میگردد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Posterior column-medial lemniscus pathway
‫طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬


First-order neuron axon terminals
synapse with second-order
neurons whose cell bodies are in
that same (i.e. the correspondinglynamed) nucleus of the medulla
The axon of the second-order
neuron decussates, and enters the
medial lemniscus
‫ اکسون نیورون دسته اول با‬
‫نیورون های دسته دوم متصل‬
‫میگردد که جسم حجرات در‬
‫هسته مشابه میدیوال است‬
‫ اکسون نیورون دسته دوم تقاطع‬
‫میکند و در لمنیسکوس داخل‬
‫میکند‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Posterior column-medial lemniscus pathway
‫طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬


In the thalamus the axon terminals
of the second-order neurons
synapse with third-order neurons
The third-order neurons project
their axons to the primary
somatosensory area of the cerebral
cortex
‫ در تلموس اکسون در نهایت‬
‫نیورون دسته دوم با نیورون‬
‫دسته سوم متصل میگردد‬
‫ نیورون های دسته سوم نیورون‬
‫اکسون های انه ها به ساحه حس‬
‫جسمی قشر دماغی برجسته‬
‫میگردد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Sensations of the posterior column-medial lemniscus pathway
‫حسیت طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬
 Fine touch—the ability to recognize specific information about a touch
sensation: the shape, size, and texture of the source, and what point on
the body is touched
 Stereognosis—the ability to recognize the size, shape, and texture of an
object by feeling it
 Graphesthesia—the ability to feel and identify a symbol drawn on the
body
:‫ تماس مالیم – توانای در شناخت معلومات بخصوص در باره تماس‬
‫ و قوام منبع و کدام نقطه بدن تماس کرده است‬،‫ اندازه‬،‫شکل‬
‫ اندازه و قوام یک شی توسط‬، ‫ توانانی شناخت سایز‬-Stereognosis 
‫احساس ان‬
‫ توانایی احساس و شناخت سمبول کشیده شده در‬-Graphesthesia 
‫بدن‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Accomplished
by the
examiner touching
the skin of the patientlemniscus
with objects suchpathway
as a
Sensations
of the
posterior
column-medial
cotton ball, handle of a reflex hammer, etc., and having the patient state without
‫لمنیسکوس خلف‬
‫طرق‬
‫حسیت‬
looking when ‫متوسط‬
the skin is‫ستون‬
being touched,
where the touch
is, and
general description of
the object (soft, hard, etc.)
 Fine touch—the
ability
to recognize
specific
information
a touch
‫ دسته‬، ‫تکه ی‬
‫مثل توپ‬
‫مریض با اشیای‬
‫کننده جلد‬
‫تماس امتحان‬about
‫میشود با‬
‫انجام‬
sensation:
the‫ و‬shape,
and‫تماس‬
texture
and
what‫ و‬point
‫توضیح‬
‫تماس است‬size,
‫میگیرد ه‬
‫ زمان‬of
‫ در‬the
‫ دیدن‬source,
‫مریض بدون‬
‫غیره که‬
‫ چکش‬on
the body is touched
)‫نرم و غیزه‬، ‫شی (سخت‬
 Stereognosis—the ability to recognize the size, shape, and texture of an
object by feeling it
 Graphesthesia—the ability to feel and identify a symbol drawn on the
body
:‫ تماس مالیم – توانای در شناخت معلومات بخصوص در باره تماس‬
‫ و قوام منبع و کدام نقطه بدن تماس کرده است‬،‫ اندازه‬،‫شکل‬
‫ اندازه و قوام یک شی توسط‬، ‫ توانانی شناخت سایز‬-Stereognosis 
‫احساس ان‬
‫ توانایی احساس و شناخت سمبول کشیده شده در‬-Graphesthesia 
‫بدن‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Sensations of the posterior column-medial lemniscus pathway
‫حسیت طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬
The patient
is given
a variety of objects
(various
coins, three-dimensional
 Fine touch—the
ability
to recognize
specific
information
about a touch
numbers, etc.) one at a time to feel by hand and identify with the eyes closed
sensation: the shape,
size, and
texture
of thein source,
and what point on
(alternatively,
the objects
are placed
a bag or sack).
the body is‫نمره‬
touched
،‫به مریض اشیای مختلف داده میشود (سکه های مختلف‬
 Stereognosis—the
size, ‫و‬shape,
and‫های‬
texture
‫احساس کرده‬ability
‫دست‬to‫در‬recognize
‫در یک وقت‬the) ‫غیره‬
‫سه بعدی‬
‫ های‬of an
object by feeling it
‫ اشیا در بکس گذاشته‬،‫و با چشم های بسته شناسای کند (بعوض‬
 Graphesthesia—the ability to feel and identify a symbol drawn on the
)‫میشود‬
body
:‫ تماس مالیم – توانای در شناخت معلومات بخصوص در باره تماس‬
‫ و قوام منبع و کدام نقطه بدن تماس کرده است‬،‫ اندازه‬،‫شکل‬
‫ اندازه و قوام یک شی توسط‬، ‫ توانانی شناخت سایز‬-Stereognosis 
‫احساس ان‬
‫ توانایی احساس و شناخت سمبول کشیده شده در‬-Graphesthesia 
‫بدن‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Sensations of the posterior column-medial lemniscus pathway
‫حسیت طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬
After beingability
informedtoofrecognize
the up-down orientation,
are “drawn”
on theapalm
of the
 Fine touch—the
specificnumbers
information
about
touch
the patient to identify by feel without looking (technically, any symbol the patient
sensation:hand
theforshape,
size,
and texture of the source, and what point on
can identify could be drawn anywhere on the body).
the body is touched
‫ تعدادی در کف دست مریض‬، ‫ پایین‬-‫بعداز اطالع دادن به سمت باال‬
 Stereognosis—the ability to recognize the size, shape, and texture of an
،‫انداخته شده تا با احساس بدون دیدن شناسایی کند (از نظر تکینیکی‬
object by feeling it
‫هرسمبول مریض شناسایی کرده میتواند هرچیزی که در بدن انداخته‬
 Graphesthesia—the ability to feel and identify a symbol drawn on the
)‫شود‬
body
،‫ اندازه‬،‫ شکل‬:‫ تماس مالیم – توانای در شناخت معلومات بخصوص در باره تماس‬
‫و قوام منبع و کدام نقطه بدن تماس کرده است‬
‫ اندازه و قوام یک شی توسط احساس ان‬، ‫ توانانی شناخت سایز‬-Stereognosis 
‫ توانایی احساس و شناخت سمبول کشیده شده در بدن‬-Graphesthesia 
(Pathways to the cerebral cortex)
Sensations of the posterior column-medial lemniscus pathway
‫حسیت طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬
 Proprioception—awareness of the precise position of body parts,
including . . .
– Kinesthesia, the awareness of direction of movement of body parts
– Weight discrimination, the ability to assess the weight of an object
 Vibratory sensations—ability to perceive rapidly fluctuating touch stimuli
‫ – اگاهی از وضعیت دقیق قسمت های بدن‬Proprioception 
...‫شامل‬
‫ اگاهی سمت حرکت قسمت های بدن‬،Kinesthesia ‫ توانای به دسترسی به وزن شی‬-‫ تفکیک وزن‬‫ توانایی دریافت بی ثباتی تنبات تماس‬-‫ حسی لرزه‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Sensations of the posterior column-medial lemniscus pathway
‫حسیت طرق لمنیسکوس خلف ستون متوسط‬

Typically assessed by using the 128 Hz vibration fork applied to the digits (fingers & toes),
and having the patient state whether they can feel the vibration, plus also stating when the
vibration ceases (the
may dampen
the vibration
to hasten
cessation).
Proprioception—awareness
ofexaminer
the precise
position
of body
parts,
including . . ‫می‬
. ‫ هرتز لرزه در انگشتان بقه استعمل میگردد و مریض ایا‬128 ‫بصورت وصفی به ستعمال‬
‫تواند این لرزه را احساس کند برعالوه همچنان زمانیکه لرزه استاد میشود‬
– Kinesthesia, the awareness of direction of movement of body parts
– Weight discrimination, the ability to assess the weight of an object
 Vibratory sensations—ability to perceive rapidly fluctuating touch stimuli
...‫ – اگاهی از وضعیت دقیق قسمت های بدن شامل‬Proprioception 
‫ اگاهی سمت حرکت قسمت های بدن‬،Kinesthesia ‫ توانای به دسترسی به وزن شی‬-‫ تفکیک وزن‬‫ توانایی دریافت بی ثباتی تنبات تماس‬-‫ حسی لرزه‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Spinothalamic pathway
‫طرق نخاعی تلمومی‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Spinothalamic pathway ‫طرق نخاعی تلمی‬



Name comes from the fact that it originates in the spinal cord and projects to the
thalamus
Also called the anterolateral pathway
Carries nerve impulses for . . .
– Pain, thermal, tickle, and itch sensations
– Some impulses for crude, poorly localized touch and pressure
– Vibration ( which is also carried by the posterior column-medial lemniscus pathway)


Destination is the cerebral cortex
Composed of three-neuron sets
‫نام از این حقیقت که نخاع شوکی به تلموس منتهی میگردد منشا گرفته است‬
‫همچنان بنام طرق قدامی جنبی نیز یاد میشود‬
...‫انتقال دهنده سیاله برای‬
‫ درد؛ حرارت و حسیت خارش‬‫ بعضی از سیاله ها برای فشارهای و تماس های ضعیف‬‫مقصد قشر دماغ است‬
‫از سه ست نیورون ها تشکیل شده است‬
(Pathways to the cerebral cortex)





Spinothalamic pathway
‫طرق نخاعی تلمی‬


First-order neurons connect a
receptor of the neck, trunk, or limbs
with the spinal cord
Cell bodies of first-order neurons are
in the posterior (dorsal) root ganglia
of spinal nerves
‫ نورون های دسته اول اخذه های گردن‬
‫ تنه یا اطراف را به نخاعی شوکی‬،
‫وصل میکند‬
‫ جسم حجرات نورون های دسته اول‬
‫در خلف جذر گانگلیا اعصاب‬
‫نخاعی است‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Spinothalamic pathway
‫طرق نخاعی تلمی‬
 Axon terminals of first-order
neurons synapse with secondorder neurons
 Cell bodies of second order
neurons are in the posterior gray
horn of the spinal cord
‫ اکسون داخلی نورون های دسته اول با‬
‫نورون های دسته دوم متصل میگردند‬
‫ جسم حجرات در قرن خاکستری نخاع شوکی‬
‫هستند‬
(Pathways to the cerebral cortex)

Spinothalamic pathway
‫طرق نخاعی تلمی‬
Axons of second-order neurons
decussate, then enter a spinothalamic
tract:
– The lateral spinothalamic tract carries
sensory impulses for pain and temperature
– The anterior spinothalamic tract carries
impulses for tickle, itch, crude touch,
pressure, and vibration
‫ اکسون های نورون های دسته دوم تقاطع‬
‫میکند سپس در طرق نخاعی تلمی داخل‬
‫میگردد‬
‫ طرق جنبی نخاعی تلمی سیاله های حسی‬‫ حرارت را انتقال میدهد‬، ‫برای درد‬
‫ طرق قدامی نخاعی تلمی سیاله های‬‫ تماس های خفیف و فشار ها ی خفیف‬، ‫خارش‬
‫و لرزه را نتقال میدهد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Spinothalamic pathway
‫طرق نخاعی تلمی‬



Axons of second-order neurons end in the
ventral posterior nucleus of the thalamus
Second-order neurons synapse with thirdorder neurons
Axons of third-order neurons project to the
primary somatosensory area of the cerebral
cortex
‫ اکسون های نورون های دسته دوم در هسته‬
‫خلفی حشوی تلموس ختم میگردد‬
‫ نورون های دسته دوم به نورون های دسته‬
‫سوم متصل می گردد‬
‫ اکسون های نورون های دسته سوم به ساحه‬
‫جسمی حسی قشر دماغی منتهی میگردد‬
(Pathways to the cerebral cortex)
Summary of Principles ‫خالصه اساسات‬
 Dorsal column-medial lemniscus
– Encapsulated receptors
• Pacinian corpuscles
• Meissner corpuscles
– Touch and position
(proprioception)
– All axons myelinated
 Anterolateral = Spinothalamic
– Free nerve endings
– Temperature and pain
– Many axons unmyelinated
‫متوسط‬-‫ لیمنیسکوس ستون‬
‫خلف‬
‫ اخذه های داخل کپسولی‬‫جسیمات پسنی‬
‫جسیمات مسنیر‬
‫ تماس و وضعیت‬‫ تمام اکسون های میالین دار‬‫ جنبی قدامی= نخاعی تلمی‬
‫ نهایات ازاد عصبی‬‫ درد و حرارت‬‫ بسیار ی از بدون میالین‬(Pathways to the cerebral cortex)
Somatic sensory
pathways to the
cerebellum
‫طرق حسی جسمی به مخیخ‬
Somatic sensory pathways to the cerebellum
‫طرق جسمی حسی به مخیخ‬



Sensory impulses conveyed to the cerebellum are not consciously perceived
The impulses are important for posture, balance, and coordination of skilled movements
Two spinal cord tracts are the major routes that convey proprioceptive impulses to the cerebellum:
– Anterior spinocerebellar tract
– Posterior spinocerebellar tract
‫ سیاله های حسی انتقال کرده به مخیخ به صورت شعوری دریافت نمی‬
‫گردد‬
‫ موازنه و توازن حرکات‬، ‫ سیاله های مهم اند برای وضعیت‬
‫ دو طرق نخاع شوکی مسیر عمده اند که سیاله تحریک شده را به دماغ‬
‫انتقال میدهد‬
‫طرق نخاعی دماغی قدامی‬
‫طرق نخاعی دماغی خلفی‬
Somatic sensory pathways to the cerebellum
‫طرق جسمی حسی به مخیخ‬


Two neurons are involved:
– First order (sensory neurons)
• Have their cell bodies in the posterior root ganglia
• Synapse with second-order neurons in the posterior gray horn
– Second order (association neurons)
• Have their cell bodies in the posterior gray horns of the spinal cord
• Terminate in the cerebellum
(The anterior spinocerebellar tract crosses in the spinal cord, and then crosses back in the
pons; the effect is that it does not cross)
:‫ دو نورون در بر میگیرد‬
)‫ دسته اول (نورون حسی‬‫جسم حجرات انها در گانگلیا جذر خلفی وجود دارد‬
‫اتصال با نورون های دسته دوم در قرن خلفی خاکستری‬
)‫ دسته دوم (نورون ها مرتبط‬‫جسم حجرات انها در قرن های خاکستر خلفی نخاعی شوکی وجود دارد‬
‫در دماغ ختم میشود‬
‫ (طرق نخاعی تلمی از نخاع شوکی عبور میکند و بعد دوباره در پونس عبور‬
‫ اثرات اینست که عبور نکند‬،‫میکند‬
Important rule of neurology
‫رول مهم نیورولوژی‬
Cerebellar problems = ipsilateral
Cerebral problems = contralateral
‫مشکالت مخیخ= در همان سمت بدن‬
‫مشکالت دماغی= سمت مخالف‬
‫ا‬
Somatic Motor Pathways
‫طرق جسمی حرکی‬
Description of somatic motor pathways
‫توضیح طرق جسمی حرکی‬


Somatic motor pathways are descending tracts that deliver efferent impulses
from the brain to the spinal cord
They are divided into two groups:
– Pyramidal tracts
– Everything else
They are called pyramidal because these
neurons have large, pyramid-shaped cell bodies
‫بنام اهرامی یاد شده زیرا این نورون ها زیاد چسم‬
‫حجرات اهرام شکل دارند‬
‫ طرق حرکی جسمی طرق نازله اند که سیاله های نازله را از مغز به نخاعی‬
‫شوکی تسلیم دهد‬
‫ به دو گروپ تقسیم گردیده اند‬
‫ طرق اهرامی‬‫ هر چیز دیگر‬-



Upper and lower motor neurons
‫نورون های حرکی سفلی و علوی‬
Cells of the motor cortex of the brain, as well as neurons other places in the brain that originate in motor
centers of the brain are called upper motor neurons
However, functionally all neurons in the brain are really interneurons
Neurons of the anterior horn of the spinal cord are truly motor neurons
– motor neurons
– Only lower motor neurons provide output from the CNS to skeletal muscle fibers
– They are also called the final common pathway
‫ حجرات قشر حرکی مغز و نیورون های قسمت های دیگر در مغز که از مراکز‬
‫حرکی مغز منشا می گیرد که بنام نورون های حرکی علوی یاد میشود‬
‫ از نظر وظیفوی تمام نورون ها مغز داخل نورون ها استند‬، ‫ هرچند‬
‫ نورون های قرن قدامی نخاع شوکی نورون های حرکی واقعی استند‬
‫ نورون های حرکی‬‫ تنها نورون حرکی سفلی از سیستم عصبی مرکزی به فایبر های عضلی اسکلیتی‬‫ تهیه میکند‬out put
‫ همچنان بنام طرق نهایی مشترک یاد میگردد‬-
Pyramidal tracts
‫طرق اهرامی‬
 The pyramidal tracts are the major motor pathways concerned with
voluntary movement, especially precise or skilled movements
 The pyramidal tracts comprise . . .
– The lateral corticospinal tract (left & right)
– The anterior corticospinal tract (left & right)
 They are also called the direct pathways because their axons descend
without synapsing from the pyramidal cells
‫ طرق اهرامی طرق حرکی عمده اند که با حرکات ارادی مخصوص حرکات دقیق‬
.‫ارتباط دارند‬
‫ طرق اهرامی شامل‬
)‫ طرق قشری نخاعی جنبی (راست و چپ‬)‫ طرق قشری نخاعی قدامی ( راست و چپ‬‫ انها همچنان طرق مستقیم یاد میشوند زیرا اکسون انها بدون اتصال از حجرات‬
‫اهرامی نازل میگردد‬
 Direct motor pathways
Pathways ‫مسیرها‬
Somatic motor pathways are
composed of four distinct but
highly interactive neural
circuits that control
movement by providing input
to lower motor neurons
4 ‫مسیر های حرکی جسمی از‬
‫مشخص اما بسیار مدار فعال‬
‫تشکیل شده که حرکت را با تهیه‬
‫انپت به نیورون های حرکی کنترول‬
‫میکند‬

Local circuit neurons
–
–
–
Pathways ‫مسیرها‬
These are interneurons that provide both
excitatory and inhibitory inputs to lower motor
neurons
They receive input from somatic sensory
receptors (nociceptors, muscle spindles) and
higher brain centers
They help coordinate rhythmic activity in specific
muscle groups
‫ نورون های مدار موضعی‬
‫ این ها نیورون های داخلی اند که‬‫انپت نهی کنند و تنبه کننده به نیورون‬
‫های حرکی سفلی تهیه میکند‬
‫ این ها انپت را از اخذه های جسمی‬‫حسی دریافت کرده (نوسی ریسپتور‬
‫رشته های عضلی) و مراکز بلندتر‬
‫مغزی‬
‫ این ها به هماهنگی فعالیت های‬‫ریتمیک در گروپ به خصوص عضلی‬
‫کمک میکند‬
Pathways‫مسیر ها‬

Upper motor neurons (UMNs)
– Most upper motor neurons synapse with
interneurons, which then synapse with
lower motor neurons
– UMNs from the cerebral cortex direct
voluntary movements
– UMNs of the brain stem regulate muscle
tone, postural muscles, balance
‫ نیورون های حرکی علوی‬
‫ بسیاری از نورون های حرکی‬‫علوی با بین نورون ها وصل میگردند‬
‫بعدا با نیورون های سفلی وصل می‬
‫گردند‬
‫ نیورون های حرکی علوی از قشر‬‫دماغی حرکات ارادی را هدایت میکند‬
‫ نورون های حرکی علوی ساق دماغ‬‫ عضالت خلفی وتوازن‬، ‫تون عضالت‬
‫را تنظیم میکند‬
Pathways ‫مسیر ها‬
 Basal ganglia neurons
– Neurons of the basal ganglia assist
movement by providing input to upper
motor neurons
– Neural circuits interconnect the basal
ganglia with many other parts of the brain
– These circuits help initiate and terminate
movements, suppress unwanted
movements, and establish normal muscle
tone
‫ نورون های بزل گانگلیا‬
‫ نورون های بزل گانگلیا حرکات را‬‫با تهیه انپت به نورون های حرکی‬
‫مساعدت میکند‬
‫ مدار عصبی بزل گانگلیا را با‬‫بسیاری قسمت های دیگر مغز وصل‬
‫میکند‬
‫ این مدار های در شروع و ختم‬‫ نهی حرکات ناخواسته و‬، ‫حرکات‬
‫تاسس تون عضلی نارمل کمک میکند‬
Basal ganglia
review،
Pathways ‫مسیرها‬
 Cerebellar neurons
–Neurons of the cerebellum aid
movement by controlling activities of
upper motor neurons
–The thalamus interconnects the
cerebellum, motor areas of the
cerebral cortex, and the brain stem
–The cerebellum monitors Δ between
intended and actual movements, then
issues corrective instructions to UMNs
‫ نورون های مخیخی‬
‫ نورون های مخیخی حرکات را با‬‫کنترول فعالیت های نورون های حرکی‬
‫علوی کمک میکند‬
‫ نواحی حرکی قشر‬، ‫ تلموس مخیخ‬‫دماغی و ساق دماغ راوصل میکند‬
‫ مخیخ بین حرکات واقعی و ساختگی‬‫مراقبت کرده بعدا هدایت درست نورون‬
‫های حرکی علوی را صادر میکند‬
Direct and indirect pathways
‫مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم‬
 Direct motor pathways provide input to lower motor neurons via axons
that extend directly from the cerebral cortex
 Indirect motor pathways provide input to lower motor neurons from motor
centers in the brain stem. These brain stem centers receive signals from
neurons in the basal ganglia, cerebellum, and cerebral cortex. They are
also called multineuronal pathways
‫ مسیر های حرکی مستقیم انپت را به نیورون های حرکی از طریق اکسون تهیه کرده‬
‫که مستقیما به قشر دماغی امتداد مییابد‬
‫ مسیر های حرکی غیر مستقیم انپت را به نیورون های حرکی سفلی از مراکز حرکی‬
‫ این مراکز ساق دماغی سکنال را از نیورون های بزل‬.‫به ساق دماغ تهیه میکند‬
‫ این ها بنام مسیر های چندین نورونی نیز‬.‫ قشر دماغ دریافت میکند‬، ‫ مخیخ‬، ‫گانگلیا‬
‫یاد میشود‬



Direct motor pathway tracts
‫طرق مسیرهای حرکی مستقیم‬
Three tracts contain axons of upper motor neurons belonging to the direct motor pathways:
– Lateral corticospinal tracts
– Anterior corticospinal tracts
– Corticobulbar tracts
Most of the axons decussate in the medulla (decussation of pyramids), and the rest do so
in the spinal cord
Their general function is to convey impulses resulting in precise voluntary movements
‫ سه طرق اکسون های نورون های حرکی علوی متعلق به مسیر های‬
‫حرکی مستقیم را احتوا میکند‬
‫ طرق قشر نخاعی جنبی‬‫ طرق قشر نخاعی قدامی‬‫ طرق قشری بصلی‬‫ بسیاری از اکسون های در میدیوال تقاطع میکند (تقاطع اهرام ها) و‬
‫متباقی در نخاعی شوکی تقاطع می کند‬
‫ وظایف عمومی اینها انتقال سیاله ها که در نتیجه حرکات ارادی دقیق‬
‫است‬
Lateral corticospinal tract
‫طرق قشری نخاعی جنبی‬
 Neurons originate in the primary motor
area of the cerebral cortex
 Decussation occurs in the medulla
 Motor neurons control muscles located in
distal parts of the limbs responsible for
precise, skilled movements
‫ نورون های از ساحات حرکی ابتدایی‬
‫قشر دماغی منشا میکیرند‬
‫ تقاطع در میدیوال واقع میگردد‬
‫ نورون های حرکی عضالتی را که در‬
‫قسمت دستل اطراف واقع است و مسول‬
‫برای حرکات دقیق است کمنترول میکند‬
Anterior corticospinal tract
‫طرق نخاعی قشری قدامی‬
 Neurons originate in the primary motor
area of the cerebral cortex
 Decussation occurs in the spinal cord
 Motor neurons innervate skeletal
muscles of neck and part of the trunk
‫ نورونهای که از ساحه حرکی ابتدایی‬
‫قشر دماغ منشا میگیرد‬
‫ تقاطع در نخاع شوکی واقع میگردد‬
‫ نورون های حرکی عضالت اسکلیتی‬
‫گردن و دیگر قسمت های تنه را تعصیب‬
‫میکند‬
Corticobulbar tract
‫طرق قشری بصلی‬
 Neurons originate in the primary motor area of the cerebral cortex
 May or may not decussate
 Axons terminate in motor nuclei of nine pairs of cranial nerves (all except
I, II, and VIII)
 Lower motor neurons of the cranial nerves convey impulses that control
precise, voluntary movements of the eyes, tongue, neck, plus chewing,
facial expression, and speech
‫نورون از ساحه حرکی ابتدایی قشر دماغی منشا میگیرد‬
‫ممکنست که تقاطع کنند یا نکنند‬
‫ جفت عصب قحقی خاتمه می یابد ( به‬9 ‫اکسون ها در هسته حرکی‬
)8‫ و‬2 ‫ و‬1 ‫استثنای‬
‫نورون های حرکی سفلی عصب قحفی سیاله های که حرکات ارادی چشم‬
‫ را کنترول میکند انتقل میدهد‬، ‫ بیان‬، ‫ گردن‬، ‫ زبان‬، ‫ها‬




Corticobulbar tract
‫بصلی‬
‫قشری‬
‫طرق‬
‫طریق خوب به یاداشته اعصاب قحقی که اکسون‬
What is a good way to remember the cranial nerves
having axons that comprise the corticobulbar tract?
 Neurons originate in the primary motor area of the cerebral cortex
‫ چیست؟‬، ‫هارا که طرق قشری بصلی را دارند‬
 May or may not decussate
 Axons terminate in motor nuclei of nine pairs of cranial nerves (all except
I, II, and VIII)
 Lower motor neurons of the cranial nerves convey impulses that control
precise, voluntary movements of the eyes, tongue, neck, plus chewing,
facial expression, and speech
‫نورون از ساحه حرکی ابتدایی قشر دماغی منشا میگیرد‬
‫ممکنست که تقاطع کنند یا نکنند‬
‫ جفت عصب قحقی خاتمه می یابد ( به‬9 ‫اکسون ها در هسته حرکی‬
)8‫ و‬2 ‫ و‬1 ‫استثنای‬
‫نورون های حرکی سفلی عصب قحفی سیاله های که حرکات ارادی چشم‬
‫ را کنترول میکند انتقل میدهد‬، ‫ بیان‬، ‫ گردن‬، ‫ زبان‬، ‫ها‬




Indirect motor pathways
‫طرق حرکی غیرمستقیم‬




Also termed extrapyramidal
pathways
Includes all somatic motor
‫طرق‬
tracts other than the
corticospinal and corticubulbar
tracts
Pathways are very complex
Comprises five pathways:
–
–
–
–
–
Rubrospinal
Tectospinal
Vestibulospinal
Lateral reticulospinal
Medial reticulospinal
‫بنام طرق خارج اهرامی نیز یاد میشود‬
‫شامل طرق حرکی جسمی بوده که بعدا‬
.‫قشر نخاعی و قشری بصلی است‬
‫مسیر های بسیار مغلق اند‬
‫ مسیر اند‬5 ‫شامل‬
‫ ربرو سپینل‬‫ تکتو سپیانل‬‫ فستیبولو سپیانل‬‫ نخاعی شبکوی جنبی‬‫نخاعی شبکوی متوسط‬




Indirect pathways
‫مسیر های غیر مستقیم‬
Although the term indirect, or multineuronal, pathway is applied
to these by anatomists, it is common for clinicians to classify
many neurological problems as either pyramidal or
extrapyramidal in origin
‫گرچه اصطالح غیرمستقیم یا میسر های چندین نورونی برای اینها گذاشته شده است تو‬
‫ برای کلینیکی ها تصنیف بسیاری از مشکالت بامنشا اهرام یا خارج‬،‫سط اناتومیست ها‬
‫اهرامی معمول است‬
Although the term indirect, or multineuronal,
pathway is applied to these by anatomists, it is
common for clinicians to classify many
neurological problems as either pyramidal or
extrapyramidal in origin
Indirect pathways
‫مسیر های غیر مستقیم‬
‫گرچه اصطالح غیرمستقیم یا‬
‫میسر های چندین نورونی برای‬
‫اینها گذاشته شده است تو سط‬
‫ برای کلینیکی ها‬،‫اناتومیست ها‬
‫تصنیف بسیاری از مشکالت‬
‫بامنشا اهرام یا خارج اهرامی‬
‫معمول است‬
The rubrospinal tract participates with the
corticospinal tract in innervating spinal cord anterior
horn motor neurons that control distal parts of the
limbs, particularly the hands and fingers, to provide
for accurate, purposeful, fine control of movements.
‫طرق ربرو سپیانل با طرق قشری‬
‫نخاعی در تعصیب نخاع شوکی قرن‬
‫قدامی حرکی حصه دارد که قسمت های‬
‫دستل اطراف را بخصوص دست ها و‬
‫انگشتان را کتنرول مکیند که حرکات‬
‫درست و کنرول حرکات دقیق تهبه کند‬
Indirect pathways
‫مسیر های غیر مستقیم‬
Although the term indirect, or multineuronal, pathway is applied to these by
anatomists, it is common for clinicians to classify many neurological
problems as either pyramidal or extrapyramidal in origin
،‫گرچه اصطالح غیرمستقیم یا میسر های چندین نورونی برای اینها گذاشته شده است تو سط اناتومیست ها‬
‫برای کلینیکی ها تصنیف بسیاری از مشکالت بامنشا اهرام یا خارج اهرامی معمول است‬
Recall that the superior colliculi are a component of the
tectum of the midbrain, and serve as reflex centers for visual
activities. An older name for this pathway is the
colliculospinal tract.
‫یاد اوری دوباره که کولکی علوی یک‬
‫بخش از تکتم مغز متوسط است و به‬
‫حیث یا عکسه برای فعالیتهای دید عمل‬
‫ نام قدیمی این میسر طرق‬.‫مکند‬
‫کولیکولسپینل است‬
Indirect pathways
‫مسیر های غیر مستقیم‬
Although the term indirect, or multineuronal, pathway is applied to these by
anatomists, it is common for clinicians to classify many neurological
problems as either pyramidal or extrapyramidal in origin
،‫گرچه اصطالح غیرمستقیم یا میسر های چندین نورونی برای اینها گذاشته شده است تو سط اناتومیست ها‬
‫برای کلینیکی ها تصنیف بسیاری از مشکالت بامنشا اهرام یا خارج اهرامی معمول است‬
The vestibular nuclei are at the
floor of the fourth ventricle.
‫هسته فستیبولر در سقف بطین چهارم است‬
Indirect pathways
‫مسیر های غیر مستقیم‬
Although the term indirect, or multineuronal, pathway is applied to these by
anatomists, it is common for clinicians to classify many neurological
problems as either pyramidal or extrapyramidal in origin
،‫گرچه اصطالح غیرمستقیم یا میسر های چندین نورونی برای اینها گذاشته شده است تو سط اناتومیست ها‬
‫برای کلینیکی ها تصنیف بسیاری از مشکالت بامنشا اهرام یا خارج اهرامی معمول است‬
Recall that the reticular formation is a network of mixed
gray and white matter comprising small groups of
neuronal cell bodies and bundles of axons throughout
much of the brain stem.
‫یاد اوری اینکه تشکل شبکوی یک شبکه‬
‫مختلط ماده سفید و خاکستری است که‬
‫گروپ های کوچک جسم حجرات نورون و‬
‫بندل های اکسون را از طریق ساق دماغ‬
‫در بر دارد‬
Modulation of movement by
the basal ganglia
‫نوسان حرکت توسط بذل گانگلیا‬
 Whereas upper motor neurons project directly to
local circuit neurons or to lower motor neurons, the
basal ganglia and cerebellum do not
 They influence (modulate) movement through their
effects on upper motor neurons
‫ چون نورون های حرکی علوی مستقیما به نورون های مدار موضعی یا‬
‫ بذل گانگلیا و مخیخ نیست‬، ‫نورون های حرکی سفلی برجسته است‬
‫ انها حرکات را از طریق اثرات انها به نورون های حرکی علوی تحت‬
‫ثاثیر قرا ر میدهند‬
Modulation of movement by
the basal ganglia
‫نوسان حرکات توسط بزل گانگلیا‬
A feedback circuit from cortex to basal ganglia
to thalamus to cortex seems to play a role in
initiating and terminating movements
‫یک مدار فیدبک از قشر به بذل گانلگیا به تلموس به قشر معلوم‬
‫میشود که یک رول اغازی و ختم کننده حرکات را بازی میکند‬
Modulation of movement by
the basal ganglia
‫نوسان حرکات توسط بزل گانگلیا‬
Two parts of the basal ganglia participate in this function:
– Putamen, neurons of which generate impulses just before body movements occur
– Caudate nucleus, neurons of which generate impulses just before eye movements occur
‫دو قسمت از بذل گانگلیا در وطیفه شرکت مکینند‬
‫ نورون های که سیاله ها تولید میکند که قفط قبل از حرکات بدن واقع میشود‬،‫ پتمن‬‫ نورون های که سیاله های قبل از حرکات چشم ها تولید میکند واقع‬، ‫ هسته کودت‬‫میشود‬
Modulation of movement by
the basal ganglia
‫نوسان حرکت با بزل گانگلیا‬
 The basal ganglia also suppress unwanted movements by
exerting inhibitory effects on the thalamus and superior
colliculus
 Muscle tone is also influenced by the basal ganglia
‫ بزل گانگلیا حرکات ناخواسته را توسط داخل کردن تاثیر نهی‬
‫کننده باالی تلموس و کولیکولس علوی نهی میکند‬
‫ تون عضلی نیز توسط بزل گانلگیا تحت تاثیر قرارمیگیرد‬
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
The cerebellum participates in a
number of functions:
– Learning and performing rapid,
coordinated, highly skilled
movements
– Maintenance of proper posture
and equilibrium
Cerebellar function involves four
activities:
– Monitoring intentions for
movement
– Monitoring actual movement
– Comparing intended movements
with actual movements
performed
– Sending out corrective feedback
to upper motor neurons if there is
a discrepancy
‫ مخیخ در یک تعداد وظایف سهم میگیرد‬
‫ هماهنگ کردن و‬، ‫ اموزش و انجام سریع‬‫حرکات‬
‫ نگهداشت وضعیت خاص و تعادل‬‫ فعالیت را در بر میگیرد‬4 ‫ وظایف مخیخ‬
‫ مراقبت از حرکات خیالی‬‫ مراقبت از حرکات واقعی‬‫ مقایسه حرکات خیالی و حرکات واقعی انجام‬‫شده‬
‫ فرستادن فیدبک درستبه نیورونهای علوی‬‫درصورتیکه تفاوت موجود باشد‬
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
1. Pontine nuclei (in the pons,
hence the name) provide
information to the cerebellum
concerning intended
movements
‫هسته های پونتین ( در پل های‬
‫دماغی ) معلومات را به مخیخ‬
‫در مورد حرکات خیالی تهیه‬
‫میکند‬
Information relayed by
inferior olivary nucleus
 Cerebellar function
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
2. Proprioceptors in joints and
muscles provide information to
the cerebellum about actual
movements via nerve impulses
that travel in the anterior and
posterior spinocerebellar
tracts, as well as impulses
from vestibular apparatus and
from the eyes
‫ اخذ های حسی مفاصل و‬.2
‫عضالت معلومات را به مخیخ‬
‫درباره حرکات واقعی از‬
‫طریق سیاله های عصبی که‬
‫در طرق نخاعی مخیخی‬
‫سیرمیکنند و سیال های دستگاه‬
‫فستیبولر از چشم ها تهیه میکند‬
Information relayed by
inferior olivary nucleus
 Cerebellar function
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
3. The cerebellum compares the
command signals (intended
movements) with the sensory
information (actual movement
performed)
‫ مخیخ سکنال های فرمان‬.3
‫(حرکات خیالی) با معلومات‬
)‫حسی (اجرای حرکات واقعی‬
‫را مقایسه میکند‬
Information relayed by
inferior olivary nucleus
 Cerebellar function
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
4. The cerebellum sends out corrective
feedback to upper motor neurons if
there is a discrepancy between
intended and actual movements.
Corrective feedback to UMNs in the
cerebral cortex is via the thalamus,
but corrective feedback goes directly
to UMNs in brain stem motor centers
‫ مخیخ فیدبک را به نیورون های‬.4
‫حرکی فرستاده که اختالف بین‬
‫حرکات واقعی و خیالی وجود دارد‬
‫ فیدبک اصالح کننده به نورون‬.
‫های حرکی علوی در قشر دماغی‬
‫از طریق تلموس است اما فبدبک‬
‫اصالح کننده مستقیما به نورون‬
‫های حرکی علی در ساق دماغ‬
‫مرکز حرکی میرود‬
Information relayed by
inferior olivary nucleus
 Cerebellar function
Modulation of movement by
the cerebellum
‫نوسان حرکات توسط مخیخ‬
4. The cerebellum sends out corrective
feedback to upper motor neurons if
there is a discrepancy between
intended and actual movements.
Corrective feedback to UMNs in the
cerebral cortex is via the thalamus,
but corrective feedback goes directly
to UMNs in brain stem motor centers
‫ مخیخ فیدبک را به نیورون های حرکی فرستاده که‬.4
. ‫اختالف بین حرکات واقعی و خیالی وجود دارد‬
‫فیدبک اصالح کننده به نورون های حرکی علوی در‬
‫قشر دماغی از طریق تلموس است اما فبدبک اصالح‬
‫کننده مستقیما به نورون های حرکی علی در ساق‬
‫دماغ مرکز حرکی میرود‬
Information relayed by
inferior olivary nucleus
The cerebellum has no major projections to the spinal cord. Instead, it regulates movement indirectly by projecting to areas of the brain that
do project to the spinal cord.
‫مخیخ برجسته گی عمده در نخاعی شوکی ندارد درعوض حرکات را بصورت غیر‬
 Cerebellar
function
‫ساحات مغز تنظیم مکند که در نخاع شوکی انجام میدهد‬
‫برجستگی در‬
‫مستقیم با‬


Consequences of cerebellar lesions
‫پی امد های افت مخیخی‬
Disturbances due to cerebellar lesions lead to errors in rate, range, or direction of voluntary movements,
but not to paralysis or paresis (paresis = weakness, impaired movement)
These include
– Nystagmus (involuntary eye movement)
– Ataxia (unsteady and clumsy motion of the limbs and torso)
– Hypotonia (abnormally low muscle tone)
– Intention tremor (an action tremor that occurs during visually guided movement toward a target)
‫ وسعت و یا مسیر‬، ‫ بی نظمی در جریان افات مخیخی منجر به مشکل در اندازه‬
‫حرکات ارادی میگردد اما فلج یا ضعیفی بوجود نمی اید‬
‫ اینها شامل‬
)‫ نستیگموس (حرکات غیر ارادی چشمان‬)‫ اتکسیا (حرکات لرزنده و غیر ارادی اطراف‬)‫ هاپیوتونی (تون عضلی پایین غیر نارمل‬‫ ترمور خیالی ( یک عمل لرزه که در حریان دید با حرکات یک هدف در جهت‬)‫رهنما میشود واقع میشود‬
Pathways Quiz
‫سواالت مسیر ها‬
Anatomy & Physiology I
1 ‫اناتومی و فزیولوژی‬
END OF TOPIC
‫ختم عنوان‬
Next topic set:
Integrative Functions,
Homeostatic Imbalances
Sensory and motor tracts
‫طرق حرکی و حسی‬
Thalamic nuclei
‫هسته های تلمومیک‬
Direct Motor
Pathways
‫مسیر های حرکی‬
‫مستقیم‬
Direct motor pathways descend
all the way from the pyramidal
cells in the cerebral cortex to
the appropriate level of the
spinal cord without synapsing
‫مسیر های مستقیم حرکی‬
‫تمام مسیر هارا از حجرات‬
‫اهرامی در قشر دماغی به‬
‫سطح مناسب نخاع شوکی‬
‫بدون وصل شدن صعود‬
‫میکند‬
Cerebellar function
‫وظیفه مخیخ‬
Sensory, Motor, and
Integrative Systems
‫ حرکی و مدغم‬،‫سیستم های حسی‬
Integrative Functions of the
Cerebrum,
Disorders, Homeostasis
‫ هموستازس‬، ‫ تشوشات‬،‫وظایف مدغم مخیخ‬
Integrative functions of the cerebrum
‫وظایف مدغم مخیخ‬
Integrative functions of the cerebrum include
activities such as . . .
– Sleep and wakefulness
– Learning and memory
– Emotional responses
....‫وظایف مدغم مخیخ شامل فعالیت های‬
‫ خواب و بیداری‬‫ اموزش و حافظه‬‫ عکس العمل احساساتی‬-
Circadian ‫ریتم‬

Circadian rhythm
Alternating cycles of sleep and wakefulness
involve the whole brain, and reflect a natural
circadian rhythm (circa = about; dia = a day)
 The suprachiasmatic nucleus of the
hypothalamus
establishes the circadian rhythm, perhaps
based on light/dark cycles perceived by the eyes
‫سکیل تعویضی خواب‬
‫و بیداری تمام مغز را‬
‫دربر گرفته و ریتم‬
‫سرکدین طبیعی را‬
‫منعکس میکند‬
‫هسته سوپرا‬
‫شییازماتیک‬
‫هایپوتلموس ریتم‬
‫سرکدین را تاسیس‬
‫میکند شاید براساس‬
‫درک سکیل‬
‫روشنایی توسط‬/‫تاریک‬
‫چشم باشد‬
Sleep ‫خواب‬



Sleep is a state of changed consciousness, or partial unconsciousness, from which a
person can be aroused by stimulation
This definition distinguishes sleep from coma, which is a state of unconsciousness from
which a person can not be aroused, even by vigorous stimuli
Even during sleep the brain continues to monitor the environment to some extent, as
evidenced by the fact that people who sleepwalk avoid objects and navigate stairs while
sleeping
‫ خواب یک حالت تغییر شعوری یا غیر شعوری قسمت است که شخص‬
‫توسط تنبه برخاسته میتواند‬
‫ این تعریف خواب را از کوما فرق میکند که یک حالتی غیر شعوری‬
‫است که یک شخص حتی با تنبهات شدید تحریک نمی شود‬
‫ حتی در جریان خواب مغز به مراقبت محیط در بعضی وسعت ادامه‬
‫ به شکل یکی از شواهد توسط این حقیفت که مردم که در خواب‬،‫میدهد‬
‫راه میروند از اشیای دوری کرده و در زینه ها را در خواب هدایت‬
‫میکند‬
Reticular activating system
‫سیستم فعال کننده شبکوی‬



The reticular activating system (RAS) of the reticular formation of the brainstem is
involved in arousal from sleep and inMany
maintaining
people who dieconsciousness
in fires while they are sleeping
succumb to smoke inhalation without awakening
The RAS must be stimulated for arousal to occur
Many stimuli can activate the RAS:‫بسیاری از مردمی که از سبب اتش در‬
–
–
–
–
–
Pain
Touch and pressure
Noise
Light
But not smell
‫خواب می میرند دود را انشاق میکنند‬
‫بدون اینکه از خواب برخیزند‬
‫ سیستم فعال کننده شبکوی ساختمان شبکوی ساق دماغ تنبه خواب و نگهداری‬
‫شعوری را در بر میگیرد‬
‫ سیستم فعال کنند شبکوی برای برانگیختن باید تنبه گردد‬
‫ بسیاری از تنبات سیستم فعال کنند شبکوی را فعال کرده میتواند‬
‫ درد‬‫ تماس و فشار‬‫سرو صدا‬‫ روشنایی‬‫ اما نه بو‬-
Reticular activating system
‫سیستم فعال کننده شبکوی‬



The reticular activating system (RAS) of the reticular formation of the brainstem is
involved in arousal from sleep and in
maintaining
consciousness
Many
people who
die in fires while they
The RAS must be stimulated for arousal
tosleeping
occur succumb to smoke
are
inhalation without awakening
Many stimuli can activate the RAS:
–
–
–
–
–
Pain
Touch and pressure
Noise
Light
But not smell
‫بسیاری از مردمی که از سبب اتش در خواب می میرند‬
‫دود را انشاق میکنند بدون اینکه از خواب برخیزند‬
‫ سیستم فعال کننده شبکوی ساختمان شبکوی ساق دماغ تنبه خواب و نگهداری‬
‫شعوری را در بر میگیرد‬
‫ سیستم فعال کنند شبکوی برای برانگیختن باید تنبه گردد‬
‫ بسیاری از تنبات سیستم فعال کنند شبکوی را فعال کرده میتواند‬
‫ درد‬‫ تماس و فشار‬‫سرو صدا‬‫ روشنایی‬‫ اما نه بو‬-
What about smelling salts? Those certainly revive people who have been “knocked out.”
‫چی درباره بو کردن نمک؟ دوباره حمایه میکند مردمی را که خارج شده اند‬
The active ingredient in smelling salts is ammonium carbonate, (NH3)2CO3·H2O, a colorless-to-white crystalline solid. In water solution,
ammonium carbonate is sometimes called aromatic spirits of ammonia. The term “smelling” is somewhat misleading in this discussion
of stimuli that do not activate the RAS. The ammonia fumes from the salts irritate and stimulate trigeminal nerve endings in the
membranes of the nose, sending nerve impulses to the reticular formation and cerebral cortex. This triggers a reflex via descending
fibers from the reticular formation, causing the muscles that control breathing to work faster. There is also an element of pain associated
with irritation of the mucous membranes. It is the pain and respiratory reflex that achieve the action, not the smell.
، ‫ادغام فعال در بوی نمک امونیم کاربونیت است یک کرستل جامد بی رنگ سفید‬
‫ امونیم کاربونیت بعضا به امونیا یاد میشود اصطالح بویایی در این‬. ‫منحل در اب‬
‫مبحث تنبه که سیستم فعال کننده شبکوی نیست غلط تعبیر میشود امونیا نمک تحریک‬
‫ سیاله های عصبی به ساختمان‬،‫و تنبه میکند نهایات عصب تریجمینل در عشای بینی‬
‫ عکسه را از طریق فایبر های نازله ساخمتان‬.‫شبکوی و قشر دماغ روان میکند‬
‫ عناصر زیادی در‬.‫ سبب میشود عضالت تنفس را کنترول کند‬،‫شبکوی تحریک میکند‬
.‫ عکسه درد و نتفس است که در فعالیت میرسند نه بو‬. ‫مرتبط با درد وجود دارد‬
‫ اگاهی‬Consciousness
 The state of wakefulness is called consciousness
 In the awake state, alertness of the cerebral cortex (the
“conscious brain”) is mediated by the reticular activating
system (RAS)
 Electroencephalograph (EEG) readings show that the
cerebral cortex is very active during wakefulness
‫ حالت بیدار بودن بنام اگاهی یاد میشود‬
‫ هشداری در قشر دماغی (دماغ شعوری) توسط‬، ‫ در حالت بیداری‬
‫سیستم فعال شبکوی میانجگری میشود‬
‫ الکترو انسفالو گرام نشان میدهد که قشر دماغ بسیار فعال است درجریان‬
.‫بیداری‬
Sleep
‫خواب‬
 Sleep is essential, but its exact functions are unclear
 Sleep deprivation impairs attention, learning, and
performance
 Normal sleep consists of two components
– Non-rapid eye movement (NREM) sleep
– Rapid eye movement (REM) sleep
‫ خواب اساسی است اما وظایف عمده ان واضح نیست‬
‫ اموزش و اجرا کار را مختل میکند‬،‫ فقدان خواب تمرکز‬
‫ خواب نارمل از دو ترکیب تشکیل شده است‬
‫ خواب با حرکات چشمان غیر سریع‬‫ خواب با حرکات چشمان سریع‬-
‫‪REM and NREM sleep‬‬
‫خواب با حرکات چشمان غیر سریع‬
‫خواب با حرکات چشمان سریع‬
‫‪ Based on presence or absence of movement of the eyes back and forth‬‬
‫‪under closed eyelids while asleep‬‬
‫‪ NREM sleep comprises four stages‬‬
‫‪ REM sleep, and each of the four stages of NREM sleep is associated‬‬
‫‪with particular EEG waves‬‬
‫‪ REM and NREM sleep alternate throughout the night‬‬
‫‪ Different parts of the brain mediate REM and NREM sleep‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫براساس موجودیت یا عدم موجودیت حرکات چشمان به خلف و قدام در تحت پلک‬
‫های بسته در هنگام خواب تقسیم شده است‬
‫خواب با حرکات چشمان غیر سریع چهار حصه را در بر می گیرد‬
‫خواب با حرکات چشمان سریع ‪ ،‬و هر چهار مرحله خواب با حرکات چشمان غیر‬
‫سریع با امواج مخصوص ‪ EEG‬مرتبط است‬
‫خواب با حرکات چشمان غیر سریع و خواب با حرکات چشمان سریع در جریان‬
‫شب عوض میشود‬
‫قسمت های مختلف مغز خواب با حرکات چشمان غیر سریع و خواب با حرکات‬
‫چشمان سریع را میانجگری میکند‬
REM sleep
‫خواب با حرکات چشمان سریع‬
 The function of REM sleep is not understood, but there are
some possibilities based on observed facts
 Infants and children exhibit a higher percentage of REM
sleep than adults
– Possibly associated with maturation of the brain
– Perhaps this is the time when new experiences are being
consolidated
‫ وظیفه خواب با حرکات چشمان سریع دانسته نشده است ولی بعضی از امکانات‬
‫براساس حقایق مشاهده شده موجود است‬
‫ اطفال و نوزادان فیصدی بیشتر خواب با حرکات چشمان سریع را نسبت به کاهالن‬
‫نشان میدهد‬
‫ ممکنست به پختگی مغز مرتبط باشد‬‫ شاید این زمانی است که تجارب نو محکم میگردد‬-
Learning and memory
‫اموزش و حافظه‬
 Learning is the ability to acquire new information or
skills through instruction or experience
 Memory is the process by which information
acquired through learning is stored and retrieved
‫• اموزش یک توانایی است که به معلومات تازه یا مهارت از‬
‫طریق تجربه یا هدایت ضرورت دارد‬
‫• حافظه عملیه است که معلومات اخذ شده از طریق اموزش‬
‫ذخیره و بازیابی میگردد‬
Memory
‫حافظه‬
 Immediate memory is the ability to recall ongoing experiences for a few
seconds, thereby providing perspective to the present time that allows us
to know where we are and what we are doing
 Short-term memory is the temporary ability to recall a few pieces of
information for seconds to minutes
 Long-term memory is a more permanent type of memory that lasts for
days or years
‫ حافظه فوری توانایی دوباره خواستن تجارب در چند ثانیه است که منظر‬
‫از زمان موجود تهیه کرده و مارا اجازه میدهد تا بدانیم ما کجا هستیم و‬
‫چی میکنیم‬
‫ حافظه کوتاه مدت توانایی کوتاه مدت برای خواستن دوباره چند معلومات‬
.‫در ثانیه ها و دقایق است‬
‫ حافظه دراز مدت بیشتر نوع حافظه دایمی است که برای چندین روز یا‬
.‫سال باقی می ماند‬
Memory processing
‫عملیه حافظه‬




Information in short-term memory (STM) may be transformed into long-term
memory (LTM)
The limbic system in general, and the hippocampus of the limbic system in
particular, functions in processing STM into LTM
Memories transferred to long-term memory take time to become permanent
Memory consolidation is the frequent retrieval of information along with fitting the
information into various categories of knowledge already stored in the cerebral
cortex, resulting in reinforcement of long-term memory
‫معلومات حافظه کوتاه مدت ممکنست به حافظه دراز مدت انتقال یابد‬
‫ در‬، ‫ و هایپو کمپس سیستم لمبیک در خصوص‬،‫سیستم لمبیک در عموم‬
‫عمل کردن حافظه کوتاه مدت و دراز مدت عمل میکند‬
‫حافظه های انتقال یافته با حافظه دراز مدت زمان میگیرد تا دایمی گردد‬
‫تحکیم حافظه با تکرر یاد اوری معلومات همراه با تحکیم معلومات در‬
‫گتگوری های مختلف دانش قبال در قشر دماغ ذخیره شده و در نتیجه‬
.‫دوباره تقویه یافتن حافظه کوتاه مدت است‬




STM to LTM transfer of information
‫انتقال معلومات حافظه کوتاه مدت به دراز مدت‬
Transfer of information from STM to LTM is affected by many factors,
including:
– Emotional state (witness to a shocking event; association with food as an
evolutionary adaptation)
– Rehearsal (repetition, rehearsal)
– Association of “new” information with “old” information already stored in LTM
– Automatic memory (non-conscious formation of impressions: tie or behavioral
aspects of a speaker may be committed to LTM in addition to the content of
the presentation)
‫انتقال معلومات از حافظه کوتاه مدت به دراز مدت توسط بسیاری از فکتور ها تحت‬
‫تاثیر قرار میگیرد شامل‬
)‫ مرتبط با غذا مانند تطابق تکاملی‬،‫ حالت احساساتی (شاهد یا حادثه تکان دهنده‬)‫ تکرار (تکرر‬‫ مرتبط با معلومات جدید با معلومات کهنه که قبال در حافظه دراز مدت ذخیره شده‬‫است‬
‫ طرز گوینده کی ممکنست در حافظه‬:‫ حافظه اتوماتیک ( تشکل غیر شعوری عقاید‬)‫کوتاه مدت متعهد باشد به محتوی توضیحات‬




Categories of memory
‫گتگوری حافظه‬
The brain distinguishes
between factual knowledge
and skills
These different kinds of
information are processed
and stored in different ways
Fact memory
‫ مغز میان دانش واقعی و مهارت تفریق میکند‬
‫ این اختالف معلومات پروسس شده و ذخیره میگردد‬
‫در طرق مختلف‬
‫ حافظه واقعیت‬
، ‫ نام ها‬:‫ مستلزم اموزش معلومات واضح است‬– Entails learning explicit
information: names, faces,
‫ تاریخ‬،‫ لغات‬،‫چهره ها‬
words, dates
– Often forgotten quickly
‫ معموال بزودی فراموش میگردد‬– In LTM they are filed with
‫ در حافظه طویل مدت ذخیره شده با محتوی که‬the context in which they
were learned
‫اموخته شده بود‬
Skill memory
‫ حافظه مهارت‬
– Usually involves motor skills
– Acquired only through
‫ معموال مهارت های حرکی را احتوا میکند‬practice
‫ از طریق تمرین کسب میگردد‬– Circumstances of learning
are not usually preserved
‫ واقعات اموزش معموال ذخیره نمی شود‬– Once learned, skill
memories are hard to
‫ حافظه های مهارتی مشکل تا‬، ‫ یک اموزش شده‬unlearn
‫اموخته نشود‬




Categories of memory
‫گتگوری حافظه‬
The brain distinguishes between factual
knowledge and skills
These different kinds of information are
processed and stored in different ways
Fact memory
– Entails learning explicit information:
names, faces, words, dates
– Often forgotten quickly
– In LTM they are filed with the context in
which they were learned
Skill memory
– Usually involves motor skills
– Acquired only through practice
– Circumstances of learning are not usually
preserved
– Once learned, skill memories are hard to
unlearn
Which is why it’s difficult to
overcome that bad golf swing you
picked up before you had proper
instruction
‫که چرا مشکل است غالب شدن‬
‫در اخذ گلف خراب قبل از هدایت‬
‫درست قبلی‬
‫ مغز میان دانش واقعی و مهارت تفریق میکند‬
‫ این اختالف معلومات پروسس شده و ذخیره‬
‫میگردد در طرق مختلف‬
‫ حافظه واقعیت‬
‫ نام ها‬:‫ مستلزم اموزش معلومات واضح است‬‫ تاریخ‬،‫ لغات‬،‫ چهره ها‬،
‫ معموال بزودی فراموش میگردد‬‫ در حافظه طویل مدت ذخیره شده با محتوی‬‫که اموخته شده بود‬
‫ حافظه مهارت‬
‫ معموال مهارت های حرکی را احتوا میکند‬‫ از طریق تمرین کسب میگردد‬‫ واقعات اموزش معموال ذخیره نمی شود‬‫ حافظه های مهارتی‬، ‫ یک اموزش شده‬‫مشکل تا اموخته نشود‬
Disorders,
Homeostasis
‫ هموستازس‬، ‫تشوشات‬
Phantom limb sensation
‫حس اعضای خیالی‬



Amputees may still experience
sensations such as itching, pressure,
tingling, or pain as if the limb were
still there
This is termed phantom limb
sensation
Possible explanations:
– Cerebral cortex interprets impulses
arising in the proximal portions of
sensory neurons that previously
carried impulses from the limb as still
coming from the nonexistent limb
– Neurons in the brain generate
sensations of body awareness,
including those neurons that
previously received sensory impulses
from the missing limb, thereby giving
rise to false sensory perceptions
‫ افرادی با اعضای قطع شده تاهنوز حسیت‬
‫خارش فشار درد را تجربه میکنند به شکل‬
‫یکه تاهنوز اعضای ان وجوددارد‬
‫ این بنام اعضای خیالی یاد میشود‬
‫ توضیح ممکن‬
‫ قشر دماع سیاله ها برخاسته از قسمت‬‫پروکسمل نیورون های حسی یکه قبال سیاله ها‬
‫را از اعضا انتقال میداد به شکلیکه تاهنوز از‬
‫ تفسیر میکند‬، ‫عضو که وجود ندارد میاید‬
‫ نیورون در مغز احساس اگاهی بدن را‬‫تولید میکند شامل ان نیورون های که قبال سیاله‬
‫های حسی را دریافت میکرد از اعضای از بین‬
‫رفته بنابران یک درک حسی غلط میدهد‬
 Analgesia (an = without;
algesia = pain) is relief from
pain
 Some analgesic drugs
block formation of
prostaglandins, which
stimulate nociceptors
(aspirin, ibuprofen)
 Local anesthetics block
conduction of nerve
impulses by preventing
opening of voltage-gated
Na+ channels (Novocain™)
 Morphine and other opiate
drugs alter the quality of
pain perception in the
brain; pain is still sensed,
but it no longer is noxious
Analgesia
‫انلجزیا‬
‫انلجزیا رهای از درد است‬
‫بعضی از دواهای انلجزیک تشکل‬
‫پرستاگالندین را که نوسی ریسپتورها‬
‫ نهی‬، ‫(اسپرین و بروفین)تنبه میکند‬
.‫میکند‬
‫انستیزیک های موضعی انتقال سیاله‬
‫های عصب را با جلوگیری از باز شدن‬
‫ولتاژ سودیم بالک میکند‬
‫مورفین و دیگر دوا های اوپیات درک‬
‫ درد‬،‫درد را تغییرمیدهند در مغز‬
‫تاهنوز احساس میگردد اما مهلک نیست‬







Syphilis
‫سفلیس‬
Syphilis is a sexually transmitted
disease caused by the bacterium
Treponema pallidum
Latter stages cause debilitating
neurological symptoms including
progressive degeneration of the
posterior portions of the spinal
cord including posterior columns,
posterior spinocerebellar tracts,
and posterior roots
Somatic sensations are lost. The
gait becomes uncoordinated and jerky
because proprioceptive impulses fail
to reach the cerebellum
‫ سفیلس یک مرض منتقل شونده از طریق ارتباط جنسی است که توسط باکتریم تریپنیما‬
‫پالیدم بوجود میاید‬
‫ در مرحله های بعدی عالیم ناتوانی عصبی شامل استحاله پیشرونده قسمت خلفی نخاع‬
‫شوکی شامل ستون خلفی طرق نخاعی دماعی در جذر خافی میشود‬
‫ راه رقتن به شکل نا همگون شده و سیاله ای در دماغ‬.‫ حسیت های جسمی از بین میرود‬
.‫رسیده نمی تواند‬
Tabes dorsalis




Tabes dorsalis is a slowly progressive condition caused by deterioration of
the posterior white matter tracts (gracilis and cuneatus) and associated
dorsal roots.
It is a late sign of the neurological damage caused by the syphilis
bacterium.
Because joint proprioceptor tracts are destroyed, affected individuals have
poor muscle coordination and an unstable gait.
Bacterial invasion of the sensory (dorsal) roots results in pain, but the pain
ends when dorsal root destruction is complete.
‫تپس دورسالیس یک حالت پیشرونده اهسته است که تخریب خلفی طرق ماده‬
‫سفید بوجود امده و مرتبط است با جذور خلفی‬
‫یک عالمه صدمه نیورولوژی است که در اثر سفلیس بوجود میاید‬
‫از سبب طرق اخذه های متصل تخریب میگردند فرد مصاب همگونی عضلی‬
‫ضعیف و راه رفتن نا ثابت دارد‬
‫تهاجم باکتریا در جذور خلفی باعث درد شده اما درد در تخریب جذور خافی‬
‫نامکمل ازبین میرود‬




Flaccid Paralysis
‫فلج نرم‬
 Damage or disease of lower motor neurons produces flaccid
paralysis of muscles on the same side of the body
 Both voluntary movement and reflex actions are absent
 Muscle tone is decreased or lost
 The muscle remains limp, or flaccid
‫صدمه یا مرض نیورون های حرکی فلج نرم عضلی را در طرف مشابه‬
‫ایجاد میکند‬
‫حرکات عکسوی ناپدید می شود‬
‫تون عضلی کاهش یا ازبین میرود‬
‫عضالت نرم یا شل باقی می ماند‬




Spastic Paralysis
‫فلج تشنجی‬
 Damage or disease of upper motor neurons in the cerebral cortex causes
spastic paralysis of muscles on the opposite side of the body
 Muscle tone is increased
 Reflexes are exaggerated
 Pathological reflexes such as the Babinski sign appear (great toe
extends when sole of foot is stroked)
‫صدمه یا مرض نیورون های حرکی علوی در قشر دماغی سبب فلج‬
‫تشنجی عضالت در طرف مقابل بدن میگردد‬
‫تون عضله افزایش می یابد‬
‫عکسه بیش از حد میشود‬
‫عکسات پتالوژیک مانند عالمه بابنسکی ظاهر میشود (انگشت کالن‬
)‫بطرف کف پا کش میشود‬




Parkinson disease
‫مرض پارکینسون‬

Dopamine-releasing neurons that extend from the substantia
nigra to the caudate nucleus and putamen degenerate
This apparently results in a situation in which there is an
imbalance of neurotransmitter activity: too little dopamine, too
much acetylcholine



The consequence is typically involuntary skeletal muscle
contractions, or tremor, but there may also be a generalized increase
in muscle tone, and stiffness of the face, arms, and legs
Typically affects victims around age 60. Apparently not genetic. May
be induced by environmental toxins: pesticides, herbicides, carbon
monoxide
‫نیورون های رها کننده دوپامین که از ماده سیاه هسته کودت دیچنریت پتمن توسعه می‬
.‫یابد‬
، ‫ بسیارکم دوپامین‬: ‫ظاهرا نتیجه یک حالت که عدم توازن فعالیت نوروترانسمتر شده‬
‫بسیار زیاد استیل کولین‬
‫ ولی ممکنست یا افزایش‬،‫نتیجه ان تقلصات عضله اسکلیتی غیرارادی است یا تریمور‬
‫ پاها وجود دارد‬،‫ بازو‬،‫ سختی وجه‬، ‫تقلصات عضلی‬
‫ ممکنست توسط توکسین‬.‫ ظاهرا جینتیک نیست‬.‫ است‬60 ‫عمدتا قربانی در سنین‬
‫ هربیسد‬،‫ کاربن مونو اکساید‬.‫های محیطی ایجاد شود‬




Parkinson disease
‫مرض پارکینسون‬

Dopamine-releasing neurons that extend from the substantia nigra to the caudate
nucleus and putamen degenerate
This apparently results in a situation in which there is an imbalance of
neurotransmitter activity: too little dopamine, too much acetylcholine



The consequence is typically involuntary skeletal muscle contractions, or tremor, but there
may also be a generalized increase in muscle tone, and stiffness of the face, arms, and legs
Typically affects victims around age 60. Apparently not genetic. May be induced by
environmental toxins: pesticides, herbicides, carbon monoxide
.‫نیورون های رها کننده دوپامین که از ماده سیاه هسته کودت دیچنریت پتمن توسعه می یابد‬
‫ بسیار زیاد استیل‬، ‫ بسیارکم دوپامین‬: ‫ظاهرا نتیجه یک حالت که عدم توازن فعالیت نوروترانسمتر شده‬
‫کولین‬
، ‫ ولی ممکنست یا افزایش تقلصات عضلی‬،‫نتیجه ان تقلصات عضله اسکلیتی غیرارادی است یا تریمور‬
‫ پاها وجود دارد‬،‫ بازو‬،‫سختی وجه‬
‫ ممکنست توسط توکسین های محیطی ایجاد‬.‫ ظاهرا جینتیک نیست‬.‫ است‬60 ‫عمدتا قربانی در سنین‬
‫ هربیسد‬،‫ کاربن مونو اکساید‬.‫شود‬
Dopamine helps regulate skeletal muscle tone as well
as contraction of skeletal muscles
‫دوپامین به تنظیم تون عضلی اسکلیتی و تقلص عضالت‬
‫اسکلیتی کمک میکند‬




Huntington disease
‫مرض انگتون‬


Formerly called Huntington’s chorea due to the
rapid, jerky involuntary, non-purposeful
movements produced
Hereditary disorder in which the caudate nucleus
and putamen degenerate, with loss of neurons
that normally release
GABA or acetylcholine
 Symptoms do not typical appear until age 30 or 40,
and include not only chorea, but also mental
deterioration
،‫ بصورت رسمی بنام کوریا انگتون از سبب تولید حرکات بدون مقصد‬
‫ سریع یاد میشود‬،‫غیرارادی‬
‫ با ضیاع نورون که بصورت‬، ‫ تشوش ارثی که هسته کودت و دیچنرت پتمن‬
‫نارمل اسیتایل کولین را رها میکند‬
‫ ظاهر نمیشوند و شامل تنها کوریا نبوده اما همچنان‬40 ‫ تا‬30 ‫ عالیم تا سن‬
‫تخریب دماغی میشود‬
Ataxia
 Ataxia is an abnormal condition in which movements are jerky and
uncoordinated
 It is the typical observation in persons who have cerebellar trauma or
disease
 People with ataxia have a staggering gait. If blindfolded they cannot
touch the tip of their nose with a finger since they cannot coordinate
movements with a sense of where the body part is located. Speech is
often slurred due to lack of coordination of speech muscles
‫ اتکسیا یک حالت غیرنارمل است که حرکات ناهماهنگ است‬
‫ عمدتا در افرادی که ترضیض یا امراض دماغی دارند دیده میشود‬
‫ در صورت کوری انها به نوک‬.‫ افرادی با اتکسیا راه رفتن لنگیده دارد‬
‫بینی با دست تماس کرده نمی توانند زیرا انها هماهنگی کرده نمی توانند‬
.‫در حرکات خود با احساس که قسمت های بدن در کجا موقعیت دارد‬
.‫بیان ان ها در اثر فقدان هماهنگی عضالت بیان درست نیست‬
Intention tremor
‫لرزه خیالی‬
 Intention tremor is a shaking that occurs during deliberate voluntary
movement
 It results from cerebellar damage due to . . .
– Trauma
– Alcoholism, in which the anterior part of the cerebellum is affected. Since the
anterior cerebellum controls the lower limbs, alcoholics may have an
impaired walking gait with relatively normal control of arm movements
‫ لرزه خیالی تکان است که در جریان حرکت ارادی عمدی واقع میشود‬
:‫ در اثر صدمه دماغی در نتیجه‬
‫ تروما‬‫ الکولیزم که قسمت قدامی دماغ مصاب باشد زیرا قدام دماغ اطراف‬‫ الکهولیک های راه رفتن خراب با کنترول نارمل‬.‫سفلی را کنترول میکند‬
‫بازو دارند‬
Amyotrophic lateral sclerosis



Neuromuscular condition that involves progressive
destruction of anterior
horn motor neurons and
fibers of
the pyramidal tract.
As the disease progresses, the
sufferer loses
the ability to speak,
swallow, and breathe; death
typically occurs within 5 years
Some cases have been found to be
due to a
defect in the gene that directs production of superoxide
dismutase, an enzyme that protects cells from the ravages of
free radicals
‫ حالت عصبی عضلی است که تخریب پیشرونده قرن‬
‫حرکی و فایبرهای طرق اهرامی را در برمیگیرد‬
‫ مرض پیشرونده تس که مریض از ضیاع توانایی در‬
‫ نتفس رنج میبرد مرگ دربین‬،‫ بلع نمودن‬، ‫سخن رانی‬
‫ سال واقع میگردد‬5
‫ بعضی حاالتی دریافت میشود که در اثر نقصیه جین‬
‫تولید مستقیم سوپر اکسید یک انزایم محافظوی خحره‬
‫از قسمت ازاد است‬
Cerebral palsy
‫فلج مغزی‬
 Cerebral palsy is a motor disorder that causes loss
of muscle control and coordination
 It is caused by damage of the motor areas of the
brain either during fetal development, birth, or
infancy, hydrocephalus during infancy; or radiation
during fetal development
‫ فلج مغزی یک تشوش حرکی است که سبب ضیاع کنترول و هماهنگی‬
‫عضله میگردد‬
‫ تولد‬، ‫ از سبب افت ساحه حرکی در مغز حتی در جریان انکشاف جنینی‬
‫ هایدروسفل در جریان نوزادی یا تشعشع در جریان تکامل‬، ‫یا نوزاد‬
‫جنینی است‬
Coma
‫کوما‬
 Coma is a state of deep unconsciousness from which a
person cannot be aroused
 A comatose person is in a sleeplike state, usually with eyes
closed
 In lightest stages, brain stem and spinal cord reflexes persist
 In deepest stages reflexes are lost
‫کوما حاالتی غیرشعوری عمیق است که شخص تنبه شده نمی تواند‬
‫یک شخص کوماتوز یک حاالتی خواب مانند معموال با چشم های بسته‬
‫است‬
‫ عکسه ساق دماغ و نخاعی شوکی ادامه می یابد‬،‫در مرحله سطحی ترین‬
‫در مرحله عمیق ترین عکسات از بین میرود‬




Insomnia
‫بی خوابی‬
Insomnia is difficulty in falling asleep and in
staying asleep
.‫بی خوابی مشکل در خواب رفتن و باقی ماندن در خواب است‬
Sleep apnea
 Sleep apnea is a disorder in which a person
repeatedly stops breathing for 10 or more
seconds while sleeping.
 It most often occurs due to loss of muscle tone
in pharyngeal muscles which allows the airway
to collapse
‫ عدم تنفس در خواب یک تشوش است که تنقس شخص‬
‫ ثانیه یا بیشتر توقف میکند‬10 ‫متکررا درخواب برای‬
‫ بیشتر در جریان ضیاع تون عضله در عضالت حنجره که‬
‫سبب کوالپس طرق هوایی میگردد ایجاد میشود‬
Narcolepsy
‫خواب الوده گی‬
 Narcolepsy is a condition in which REM sleep
cannot be inhibited during waking periods.
 The result is that involuntary periods of sleep that
last about 15 minutes occur throughout the day
‫ خواب را در جریان قدم‬REM ‫ خواب الوده گی حالتی است که‬
‫زدن نهی کرده نمی تواند‬
‫ دقیقه در روز‬15 ‫ در نتیجه دوره های غیر ارادی خواب که‬
‫دوام میکند بوجود میاید‬
Narcolepsy
‫خواب الوده گی‬
The term “Pickwickian syndrome” was inspired by Charles Dickens’ account of Joe, the fat
boy, in The Pickwick Papers. Joe suffered from sleepiness, as well as obesity and excessive
appetite. His condition has been attributed to narcolepsy or to sleep apnea. Today the term
narcolepsy is best avoided because of its ill-defined meaning.
 Narcolepsy is a condition in which REM sleep
cannot be inhibited during waking periods.
 The
result
is that
involuntary
periods
of sleep‫اصطالح‬
that
‫است که‬
‫گرفته شده‬
‫جارلز‬
‫ از‬Pickwickian
syndrome
last ‫این‬
about
minutes
‫حالت‬
.‫داشت‬15‫زیاد‬
‫و اشتهای‬occur
‫ چاقی‬، throughout
‫ خواب الوده گی‬the
‫که از‬day
‫بچه چاق‬
‫او بنام خواب الوده گی یاد شد‬
‫ خواب را در جریان قدم زدن نهی‬REM ‫ خواب الوده گی حالتی است که‬
‫کرده نمی تواند‬
‫ دقیقه در روز دوام میکند‬15 ‫ در نتیجه دوره های غیر ارادی خواب که‬
‫بوجود میاید‬
Spinal cord damage and paralysis
‫افت نخاعی شوکی و فلج‬
Depending on the location and extent of spinal cord damage, paralysis may
occur:
–
–
–
–
Monoplegia is paralysis of one limb only
Diplegia is paralysis of both upper limbs or both lower limbs
Paraplegia is paralysis of both lower limbs
Hemiplegia is paralysis of the upper limb, trunk, and lower limb on one side of
the body
– Quadriplegia is paralysis of all four limbs
‫مربوط به ناحیه و توسعه افت نخاعی شوکی است فلح ممکنست واقع شود‬
‫ مونوپلجیا فلح یک طرف تنها‬‫ دای پلجیا فلح هر دو اطراف سفلی یا علوی‬‫ پارا پلچیا فلح اطراف سفلی‬‫ تنه و اطراف سفلی یک طرف بدن‬،‫ همی پلچیا فلح اطراف علوی‬-
‫کوترا پلچیا فلح هر جهار طرف‬
-
Anatomy & Physiology I
‫اناتومی و فزیولوژی‬
END OF TOPIC
‫ختم عنوان‬
Next topics:
Olfaction,
Gustation